صراط مستقیم از منظر عقل و نقل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از شبهاتی که از جانب معاندین طرح میشود این است که از منظر اسلام راه بازگشت وجود ندارد یعنی اگر مسلمانی از دین اسلام برگشته و دین دیگری را برگزیند مرتد است. آیا این حکم، قدرت انتخاب را از انسان نگرفته است؟ به راستی چرا اسلام در برگشت از اعتقاد به اسلام چنین سخت برخورد کرده است؟
پاسخ این شبهه از دیدگاه آیات قران کریم ارائه میشود: از نگاه قرآن کریم و عقل سلیم، خداوند متعال فقط یک دین فرستاده و آن دین چیزی جز اسلام نیست؛ اسلام یعنی تسلیم محض بودن در برابر خدا! پس خدا جز یک چیز را قبول نمیکند؛ که آن نیز تسلیم محض بودن در برابر خداست. لذا وقتی خدا پیامبر جدید میفرستد، بر پیروان ادیان گذشته واجب است که از او اطاعت نمایند و الّا دروغ میگویند که تسلیم خدا هستند. بنابراین اگر در برابر پیامبران جدید مخالفت نمودند، دین قبلی آنها نجات بخش آنها نخواهد بود. چون دین صرفاً یک سری رسم و رسومات نیست؛ بلکه حقیقت دین همان اطاعت محض از خدا و تسلیم او بودن است.
امّا آیهٔ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» [۱] بیانگر این نیست که خدا هر دینی را میپذیرد، بلکه بیان میکند که امور اعتقادی اساساً قابل اجبار نیستند و نمیتوان کسی را به اجبار و اکراه دعوت به اسلام نمود؛ طبق بیان قرآن کریم طریق رسیدن به خدا معلوم و مشخص است اگر کسی از این مسیر طی طریق کرد به خداوند خواهد رسید و الا به مقصد نمیرسد. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا» ؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاسی کند. [۲]
لذا تنها راه رسیدن به کمال مطلق یعنی خداوند سبحان، دین اسلام (تسلیم شدن محض در برابر خدا) است؛ البته ادیان دیگر از قبیل مسیحیت و یهودیت اگر تحریف نشده بودند، انسان را به خدا میرساندند اما چون این ادیان تحریف شدهاند طریقیت خود را از دست داده و اگر کسی در این مسیر قدم بردارد قطعا به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلا» ؛ کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. [۳]
اگر کسی اقدام به تحقیق عقلانی در باب ادیان نماید، محال است غیر از اسلام به دین دیگری بگرود. چرا که تمام ادیان موجود جهان ـ غیر از اسلام ـ مشکلات منطقی جدّی در ارکانشان داشته، قادر به اثبات حقّانیّت خودشان نیستند. پس منطقاً چگونه ممکن است کسی از طریق تحقیق واقعی و مطابق با موازین عقلی ــ نه بر اساس تحقیق غلط و غرضمند ــ بتواند دیگر ادیان مثل دین مسیحیّت یا یهودیّت یا زرتشتی و ... را بر اسلام شیعی ترجیح دهد؟
کسی که به خیال خود با تحقیق و تفحص عقلانی دینی غیر از دین اسلام را حق تشخیص داد، اگر از اعتقاد فراتر نرفته و موجب سلب امنیت اعتقادی نشود کسی با چنین فردی کاری نداشته و آزاد است به هر دینی که دوست داشت بگرود؛ نه خداوند با چنین کسی کاری دارد و نه قوانین حقوقی حق اعدام این فرد را دارند! امّا این نکته را باید مدّ نظر قرار داد که چنین فردی از طریق درست هدایت منحرف شده و هیچگاه به خدا نخواهد رسید.
اینکه عرض شد خداوند نیز کاری با او ندارد بدین معنی نیست که فرد چون به اختیار خود از اسلام برگشته و دین دیگری را انتخاب کرده در آخرت با بهشتیان خواهد بود! چون بهشت نتیجه اعمال انسان در دنیاست «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» [۴] هر کس کار شایستهای به جا آورد، برای خود به جا آورده است و کسی که کار بد کند، به زیان خود اوست. برای مثال اگر کسی دست خود را روی آتش بگیرد یقینا خواهد سوخت و یا اگر کسی مال حرامی را بخورد تبدیل به آتش غیر مادی شده و در آخرت خواهد سوخت. [۵]
حال هر کسی آزاد است هر راهی که خواست برود چه راهی که منتهی به بهشت میشود و چه راهی که منتهی به جهنّم میشود. محال است که کسی از شهر قم به طرف مشهد برود و از بوشهر سر در آورد. راه طبیعی بهشت و جهنّم نیز مشخّص است و هیچ اجبار و اکراهی در گزینش آنها نیست. لذا فرمود: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا» ؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاسی کند. [۶] اما نتیجه طبیعی کافر بودن افتادن در هلاکت و نابودی است.
مثل اینکه بگوییم تنها راه رسیدن به مشهد مثلا راه شمال است اما اگر کسی راه جنوب را در پیش گرفت یقینا هیچ وقت به مقصد نخواهد رسید چون راه را اشتباه رفته است.
نتیجه اینکه: خداوند راه را سخت نکرده؛ بلکه نتیجه طبیعی ارتداد، افتادن در هلاکت و نابودی است. چون ارتداد انحراف از مسیر حق است و انحراف از مسیر موجب سقوط در درّه جهالت و یا نرسیدن به مقصد اصلی است. لذا راه بازگشت به دین دیگر باز است اما اگر دقت شود این بازگشت مساوی است با انحراف از مسیر اصلی و انحراف از مسیر اصلی برابر است با نابودی و این است معنی ارتداد یعنی خارج شدن از مسیر اصلی.
منابع:
۱. بقره، ۲۵۶
۲. إنسان، ۳
۳. نساء، ۱۳۷
۴. جاثیه، ۱۵
۵. برگرفته از بیانات علامه طباطبایی؛ المیزان، ج۱۸، ص۳۵۰
۶. إنسان، ۳
افزودن نظر جدید