اهميت و جايگاه نماز در اسلام
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_بحث درباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنايي با اسرار و رموزي است كه در اين عمل نهفته است. اين نكته براي ما روشن است كه هرگز خداوند متعال هيچ دستوري را بدون حكمت و علت بر بندهاش واجب نميسازد. تمام پديدههاي نظام هستي معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرينش آنها خالق قادري است كه هستي از او نشأت گرفته است و همه موجودات از جمله انسان از فيض حق وجود يافتهاند و نه تنها در مقام حدوث، بلكه در مقام بقا نيازمند و محتاج او هستند. خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلكه ربوبيت و سرپرستي آنها را عهدهدار گشته است.
انسان در حال نماز در محضر خدا و به ياد خداست و همين حالت او را از معاصي باز داشته و از همه تباهيها و تاريكيها مانع ميشود. چنانكه امام رضا علیهالسلام در اين باره ميفرمايد: «نماز اقرار به ربوبيت پروردگار است و مبارزه با شرك و بتپرستي و ايستادن در پيشگاه خداوند و در نهايت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاي عفو از گناهان گذشته هر روز پيشاني بر زمين ساييدن براي تعظيم پروردگار.» [1]
از امام صادقعلیهالسلام پرسيدند: چرا خداوند نماز را واجب كرد در حالي كه نماز مردم را از معاصي باز ميدارد و موجب زحمت ميگردد، حضرت فرمود: « در اين وجوب رازهايي نهفته است. اگر مردم بدون تكليف رها شوند و فقط پيامبري ميآمد و خبرهايي را ميآورد و ميرفت، آنان دچار سرنوشت گذشتگان خود ميشدند، زيرا در ميان گذشتگان، افرادي بودند كه كتاب نيز به همراه داشتند و حتي به خاطر آيين خود جنگها نمودند ولي به مرور زمان توجه مردم كم شد و آيين آنان به طور كلي از بين رفت.
خداوند اراده نمود كه امت اسلام دچار چنين سرگذشتي نشود، از اين رو دستور داد تا در پنج نوبت نام پيامبر برده شود، نماز و ياد خداوند برپا گردد تا نام و آيين پيامبر از بين نرود.» [2]
نماز در مكتب انسان ساز اسلام از جايگاه ويژهاي برخوردار است و هيچ عملي از اعمال ديني و افعال عبادي با آن قابل مقايسه نميباشد و اگر خواسته باشيم تعاليم و دستورهاي دين را درجهبندي و مراتبشان را مشخص نماييم، نماز در بالاترين درجه و مرتبه تعاليم ديني قرار دارد و از چنان ارزشي برخوردار است كه ساير ارزشهاي ديني در عرض آن قرار نميگيرند.
اگر درك و معرفت به ارزش نماز براي كسي حاصل گردد، هرگز در آن كوتاهي نكرده و يا آن را ترك نخواهد نمود. در روايتي از امام صادق _علیه السلام _ چنين آمده كه: هر گاه كسي به نماز ايستد رحمت الهي از آسمان بر او نازل ميشود و فرشتگان اطراف او را احاطه ميكنند. [3] كسيكه با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنايي قرار دارد و آنكه با نماز فاصله دارد از نور و روشنايي دور افتاده و خود را در محيط تاريكي و ظلمت انداخته است.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه مفهوم كلام نبي اين است كه تاركين نماز در تاريكياند و چون به ارزش نماز در زندگي خود ارجي ننهادهاند نزد مسلمين فاقد اعتبار و ارزش اجتماعي بوده، ايشان را در زندگي دنيا و آخرت سعادتي نيست. ارزش و شخصيت آدمي به ميزان اهميت دادن او به ارزشهاي ديني است و مؤمن واقعي از بيتوجهي و بيمبالاتي نسبت به تعاليم ديني و ارزشهاي الهي مبراست. پس نماز را در دين جايگاهي بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در كالبد جسم، همانگونه كه بدن بيسر و جسم بيروح را ارزشي نيست دين بينماز را خيري نخواهد بود.
نماز امري نيست كه فقط بنده را به خالق و پرودگارش نزديك سازد و حلقه اتصال بين عبد و معبود را شدت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد، بلكه اين يكي از آثار مطلوبي است كه در زندگي نمازگزار ظاهر ميشود.
اين روح نماز و تعبد به خداست كه هرگز نميگذارد فرد در مقابل خلق خدا بيتفاوت بماند. پس در نماز دو اثر عهد نهفته است، يكي اثر فردي كه موجب نزديكي او به خدايش ميگردد و ديگر اثر اجتماعي است كه او را در جامعه فرد مسئول بار ميآورد، يعني نميشود كسي اهل نماز و عبادت باشد و در عين حال نسبت به جامعه بشري و همنوعانش هيچ وظيفهاي را احساس نكند.
درباره اهميت نماز آيات و احاديث زيادي نقل شده و پيامبر اسلام _صلی الله علیه و آله و سلم _ در اينباره ميفرمايد: « همه دستورهاي اسلام را از كوچك و بزرگ آشكار كن، ولي بيشترين همت تو درباره نماز باشد.» [4]
منابع:
1-كازروني، همان، ص110.
2-همان، ص112.
3-بحارالانوار، ج77، ص129.
4-همان
برگرفته از سایت سازمان تبلیغات اسلامی
افزودن نظر جدید