افزودن نظر جدید

تو شاید 1000 تا سوال داشته باشی, منکه مسعول کم اطلاعاتی و نقصان اطلاعات تو نیستم که ,شما اگه دنبال بحث علمی هستی یه زحمت میکشی میری کتاب های یاد شده رو میخری(کتاب های کارن ارمسترانگ توسط انتشارات حکمت چاپ شده) و مطالعه میکنی.... عزیزم شما یه وقت رودل میکنی که من برم برات 500 الی 600 صفحه رو بخونم خلاصشو بنویسم و عکساشو برات آپلود کنم شما اگه دنبال بحثی میری زحمت خریدنشو میکشی یا pdf اش رو دانلود میکنی و مطالعه میکنی. در ضمن بیشتر سوالاتت بچگانست .. ولی برا اینکه دلت نشکنه اوناییکه قابل پاسخگوییه رو جواب میدم(تا جاییکه اطلاعاتم یاری کنه) کارن ارمسترانگ یک نویسنده و پژوهشگر انگلیسیه که تاحالا دوازده کتاب درباره دین‌شناسی تطبیقی تألیف کرده‌ که همه مستنده و در دنیا شناخته شدست. ایشون رو هوا مطلب نمینویسه (رابرت موری هم همینطور) برو کتاباشو بخون دلایلشو ببین.(اینارو اونا میگن من نممیگم) / نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد كه مهمترین آنها عبارتند از: 1- پیامبر اسلامی به هیچ شریعتی عمل نكرده و پیرو هیچ دینی نبوده است. 2- ایشان پیرو دین مسیحیت بوده است. 3- ایشان پیرو دین حضرت ابراهیم (ع) بوده است. 4- پیروی دین خود (اسلام) بوده است. اما نظریه نخست را نمی‏توان پذیرفت، زیرا اولاً حضرت پیش از بعثت به كارهای مختلفی از قبیل عبادات، معاملات و سایر كارها می‏پرداخته و هرگز نمی‏توان پذیرفت كه این اعمال تابع هیچ یك از شرایع و ادیان آسمانی نبوده است. علاوه بر این لازمه این قول این است كه مردم عادی متدین به دینی باشند ولی پیامبر اسلام از هیچ دینی و آیینی در كارهای روزمره خود پیروی نكند. اما نظریه دوم نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودند مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان می‏كشیدند و می‏گفتند كه پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی می‏كرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری می‏كند و این سرزنش را آنقدر ادامه می‏دادند كه به گوش ما نیز می‏رسید كما اینكه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض می‏كردند و می‏گفتند اگر تو پیغمبری پس چرابه سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز می‏خوانی و آنقدر این سخن را تكرار كردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت كعبه تغییر كرد. نبودن چنین اعتراض و سرزنشی از سوی مسیحیان می‏تواند شاهد خوبی بر عدم تابعیت پیامبر اسلام از دین مسیحیت باشد. ثانیاً: فرضیه مذكور فرع بر این است كه جهانی و فرا منطقه‏ای بودن دین مسیحیت ثابت شود تا اینكه بگوییم این دین شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمین مكه و اطراف آن بوده و در نتیجه پیامبر اسلام را تابع این دین بدانیم، و اثبات چنین مطلبی كار آسانی نیست. الثاً: عمل به شریعت مسیح (ع) در گرو آگاهی از احكام آن است و این آگاهی یا از طریق خواندن كتاب های مسیحیت (از جمله انجیل) امكان‏پذیر است و یا از طریق معاشرت با مسیحیان. اما فرض اول كه با امی بودن پیامبر و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ایشان باطل است. و امّا فرض دوم نیز صحّت ندارد چون حضرت در طول زندگی خود با مسیحیان معاشرتی نداشته و در مكّه نیز اَحبار و رُهبانی وجود نداشتند كه پیامبر بطور مستمر احكام دستورات دین مسیحیت را از آنها فرا بگیرد. رابعاً: تابع هر دینی - به حكم عقل - مقامش كمتر و پایین‏تر از مقام صاحب آن دین است، و اگر فرض شود پیامبر اسلام تابع دین مسیح (ع) بوده لازمه‏اش برتری عیسی (ع) بر پیامبر اسلام خواهد بود و حال اینكه این مطلب خلاف ضروریات اسلام و مسلمین است زیرا ما معتقدیم كه پیامبر ما از تمامی انبیاء برتر و مقامش والاتر است. اما نظریه سوم را نیز ((نمی‏توان پذیرفت)){قابل توجه شما} زیرا قائلین به این نظریه به برخی از آیات قرآن تمسك كرده‏اند كه دلالت آنها بر مدعای مذكور ناتمام است. آیاتی مانند: «ثُمَ اُوحَینا اِلَیكَ اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهیمَ حَنِیفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكینَ»؛سپس به تو وحی فرستادیم كه از آیین ابراهیم كه خالی از هرگونه انحراف بود و از مشركان نبود، پیرو كن.(نحل / 123.) آیه:«قُلْ اِنَّنی هَدانی رَبّی اِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ دیناً قیماً مِلَةَ اِبراهیمَ حنیفاً وَ ما كانَ مِن المُشرِكین»؛ بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت كرده، آیین پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم، همان كسی است كه از آیین های خرافی محیط خود روی گردانید و از مشركان نبود.(انعام / 161.) روشن است كه مراد از این آیات چیزی غیر از دیدگاه سوم است؛ زیرا اولاً: این آیات شریفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دین حضرت قبل از بعثت نیست. ثانیاً: بر اساس معارف اسلامی در روایات و غیر آنها دین حضرت ابراهیم پس از آمدن تورات موسی (ع) ترك شده كما اینكه دین یهود پس از آمدن انجیل عیسی (ع) متروك و دین مسیحیت پس از آمدن قرآن محمّد (ص) منقرض گشته است. پس حضرت نمی‏تواند تابع دینی باشند كه چند مرحله قبل توسط ادیان دیگر ترك شده است. ثالثاً: مفسران گفته‏اند كه مراد از تبعیت حضرت از دین و ملت ابراهیم حنیف این است كه مشتركاتی در احكام میان این دو دین وجود دارد كه منشأ ظهور آن دین ابراهیم (ع) است و مراد از تبعیت پذیرفتن آن مشتركات در احكام است احكامی از قبیل: گرفتن شارب و گذاشتن ریش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و دیه مرد و... تفسیرهای دیگری در مورد آیات یاد شده وجود دارد كه مجالی برای ذكر آنها نیست.( ر.ک:بحارالانوار، ج 8، ص 276.) پس از ابطال سه نظریه مذكور مانعی برای پذیرفتن دیدگاه چهارم باقی نمی‏ماند یعنی این كه بگوییم حضرت قبل از بعثت از كامل ترین دین یعنی دین اسلام پیروی می‏كرد اما احكام اسلام و وظایف خود را نه به صورت وحی آن چنان كه از زمان بعثت به بعد دریافت می‏شد بلكه به صورت‏های دیگر مانند الهام‏های قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت می‏كرد. میرالمؤمنان (ع) در این رابطه می‏فرماید: از روزی كه پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگواریی‏ها را بپیماید و به نیكوترین اخلاق، آراسته گردد.(بحارالانوار، ج 18، ص 278) بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب به گونه‏ای ارتباط داشته است همان طور كه حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران كودكی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشته‏ اند. آن گاه (پیامبر اسلام) در چهل سالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته می‏شود. روایات متعددی این دیدگاه را تأیید می‏كند :مثلا یهودی‏ها به رسول خدا (ص) عرض كردند: آیا شما از اول پیامبر نبودی؟ فرمود: بلی. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتی و نطق نكردی همان گونه كه عیسی (ع) چنان كرد؟ فرمود: خداوند متعال، عیسی را بدون پدر آفرید و اگر او در گهواره سخن نمی‏گفت، عذری برای مریم نبود تا سرزنش دیگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شده‏ ام(بحارالانوار، ج 18، ص 200.) ده‏ای از بزرگان، نسبت به دیدگاه اخیر ادعای اجماع و اتفاق نظر شیعه را نموده‏ اند.( ر.ك: محمد حسین مظفر، كتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفی ، ص 76 به بعد.) منابع دیگر : برای آشنایی با دیدگاه‏های دیگر در این زمینه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج 18، ص 271. برای مطالعه بیشتر پیرامون جهانی بودن رسالت عیسی(ع) مراجعه شود به: استاد جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن (قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ 4، 1413 ق)، ج 3، ص 73 به بعد. محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی ، ج 2، ص 17. آیت الله محمد مظفری، پرسش‏ها و پاسخ‏ها ، ص 12 همان طوری كه در روایات آمده است مانند روایتی از امام باقر (ع) در بحار الانوار، ج 18، ص 266. : منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج 7 ،ص 375 - 384؛ پرسشها و پاسخ‏ها، آیت الله مظفر، ص 5 به بعد؛كتاب علم امام (ع)، محمد حسین مظفر، ترجمه محمد آصفی، ص 76 به بعد./ میبینی در مورد اینکه محمد پیش از بعث پیرو چه دینی بوده اختلاف نظر هست ولی یقینا پیرو ایین حنیف نیوده(علما رد کرده اند). شما میگی خدای ابراهیم الله بوده و بقیه ی اعراب به تقلید از اونها الله رو پرستش میکردن... شما در یک صورت میتونی این فرضیه رو اثبات کنی که کتاب صحف ابراهیم رو , رو کنی (پیشاپیش بهت تسلیت میگم ... نگرد نیست) و در وجود تاریخی ابراهیم و اسماعیل (کلا بیشتر پامبران عهد عتیق و قرآن اینجوریند) اثبات نشده(کتاب تحقیق در دین یهود سید جلال الدین اشتیانی). ادعا کردی کسی به اسم عمروابن لحی خزاعی بت پرستی رو در بین اعراب رواج داد ... سند تاریخی و علمی بده؟؟ کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده منشا روایی دارن نه منشا تاریخی , نهایتا منشا افسانه ایی دارند (روایت و افسانه برای ما سند نمیشود) بعدشم پسرخوب انحراف ک یه شبه ایجاد نمیشوه قرن ها متمادی طول میکشه تا یک انحراف جا بیفته.اخه بشین یبار حرفتو بخون((مردم تا قبل اون یکتا پرست بودن پیرو ایین حنیف بعد این اومد گفت بت پرستی کنین همه منحرف شدن))... این یه داستان کودکستانیه (تازه بدون سند تاریخی) ... اخه مگه میشه وقتی همه یکتا پرستن و خدای نادیده رو میشناسن , بعد با یک تلنگری بت پرست بشن یعنی اون موقع یکی عقل درسن تو کلش نبوده؟؟ .. کیو سرکار گذاشتی ملتو ؟؟ شرم کن./ شمامیگی لات , منات و عزی دختران خدا بودن به عنوان شفیع ازشون یاد میشد ولی نه به عنوان دختران جسمی الله(یعنی بت هم نداشتن؟؟)... سندت کو؟؟ عرب‌ها، سه بت لات، مَنات و عزی را بنات‌الله الثلاثة یعنی سه دختر الله می‌نامیدند اونم جسمی نه معنوی و براشون تندیس قاعل بودن(منبع رواج بت‌پرستی در میان عرب، یوسف قضایی، تهران، کبری، ۱۳۶۴) وقتی برای دختران الله جسم و بت قاعل باشن طبیعتا برای پدرشونم جسمی قاعلند (خدا رو بشر مانند میدونند مثل مسیحیان(منبع اناجیل اربعه))/ شما گفتی اهوا مزدا در دین زرتشت دخترانی داره.سند؟؟ بعدشم در گاتها هیجا از این قضیه سخن به میان نیامده و د رمنابع بعدی سخن به میان امده که ربطی به زرتشت ندارد (که بیشترشون در اواخر دوره ی ساسانی نوشته شده که شخصا اصلا قبول ندارم)/ شما میگی خداان به معنی بت نیست.. پس به چه معنیه؟؟ وقتی تندیس براشون ساختن ایا خدایان مساوی بت ها نیستن؟؟تندیسشون به چه معناست؟؟ /
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.