به جای اینکه به زمین و زمان خرده گیری کنید، لحظاتی در آینه به خود نگاه کنید. به راستی اگر موبدان زرتشتی و شاهان و شاهزادگان ساسانی و فرماندهان نظامی به جان هم نمیافتادند و در ایران جنگ داخلی به راه نمیانداختند، چه بسا پای عرب به ایران باز نمیشد. اما سلمان... سلمان در یک دوراهی افتاده بود. یک راه، دین حق بود و تلاش برای گسترش و انتشار دین خدا. راه دوم، تعصبات و احساسات کور قومیتی و دفاع از باطل زرتشتی و سکوت دربرابر حماقت ساسانی بود. سلمان راه اول را انتخاب کرد. اگر شما راه دوم را انتخاب میکنید دلیل نمیشود ه سلمان هم در باطل شما شریک باشد. کلامی از رستم فرخزاد را گوش کنید: «اى مردم پارس! به خدا سوگند آن اسير عرب راست میگفت! آنچه باعث تباهى ما شده كارهاى زشت ماست. به خدا سوگند، اعراب با اينكه با اين مردم در حال جنگ هستند، رفتار بهترى با آنان دارند. سيرهی آنها بهتر از كردار شماست» (سند: تاريخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاينده، انتشارات اساطير، تهران ۱۳۷۵، ج 5، ص 1677 ؛ ابن اثير جزرى، الكامل في التاريخ، ناشر: دار الصادر، بيروت 1965، ج 2، ص 459-460 ؛ ابن اثير جزرى، تاريخ كامل بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: عباس خليلى و ابو القاسم حالت، ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى، تهران 1371، ج 8، ص 229-228)
saman
1396/05/04 - 11:52
لینک ثابت