افزودن نظر جدید
بله چنین چیزی در وندیداد هست.
بله چنین چیزی در وندیداد هست. درباره ی وندیداد باید بگم که این کتاب را بسیاری از جای ها مخالف گاتها دانسته اند و این کتاب دادگذاری موبدان در یک دوره زمانی ویژه بوده و نه یک دستور دینی و همیشگی. در ایران باستان مردم مردگان خودشان را به شیوه های گوناگون دفن می کردند اما اصل بر این بود که 4 اخشیج (آب،باد،خاک و آتش) آلوده نشوند. برای همین برخی مردگان را در تابوت هایی از گل پخته یا گوردخمه هایی به طوری که بدن مرده با سنگ (ونه خاک) در تماس باشد می نهادند یا در برج خاموشی (دخمه) در جایی دور از شهر و ابادی می نهادند.نمونه این دخمه ها در شهر یزد هست که از جاذبه های تاریخی این شهر به شمار می رود. مردم عادی و خویشاوندان مرده هرگز درون این دخمه ها نمی شدند. در پایین این برج ها خانه هایی دیده می شود که هرکدام مربوط به مردم روستای ویژه ای از روستاهای پیرامون هست. خویشاوندان مرده تا همین خانه ها می امدند و همان جا نیایش به جای می اوردند. نسوکشان با پوشش کامل و زدن پنام (مانند ماسک) مرده را به دخمه می بردند و بازهم خود وارد محیط اصلی نمیشدند و در دخمه همیشه بسته بود. بجز گاهی زمان ها که چاره ای نبود ، بدن این مردگان را به زنجیر به زمین محکم میکردند تا حیوانی استخوانی را به جایی نبرد و تنها گوشت نرم ورون توسط پرندگان خورده شود سپس استخوان ها را در چاله مانند میانی دخمه می ریختند و روی ان را با خاک می پوشاندند. در زیر این دخمه ها با شیوه معماری کهن از میله های اهنی به شکلی ویژه استفاده میشد که باعث ایجاد میدان مغناطیسی و تجزیه زودتر ورون ها بود. امروزه زرتشتیان در ایران و همه جای جهان بجز هند ، مردگان خویش را مانند برخی نیاکان خود دفن میکنند. ارامگاه زرتشتیان به سوی آفتاب و سر نیز به سمت خورشید اشاره دارد. پارسیان هند که بیش از هرکسی به زرتشتیان ساسانی مانند هستند هنوز از دخمه ها استفاده میکنند فیلم دخمه پارسیان هند در یوتیوب موجود هست.
در روش هایی که در وندیداد (فرگرد 5،بند51 و..) آمده،بنا به سنتی کهن که ریشه در اساطیر کهن آریایی دارد ، گمیز را در مرحله ای از پاک کردن تن و جامه ی آلودگان به نسو(مردار) بکار می برده اند.
کریستن سن می نویسد:«با دست زدن به جسد ناپاک،دست کسی که او را آزاد کرده است به بیماری دچار می شود؛ شفای آن از اتفاق نیک ، از گاوی است که بر دست بیمار ادرار می کند و اصل کاربرد ادرار گاو بعنوان وسیله ی تطهیر از همین جاست.»
همچنین کریستن سن اسطوره ی کهن را چنین بیان کرده:«..جمشید جسد تهمورث را پاک کرد و برای او استودانی ساخت و آن جسد را در آنجا نهاد...دست جمشید بر اثر تماس با اهرمن (منظور جسد که ناپاک است) برص گردید و خشک شد و پیوسته نگران بود که مبادا این درد به مردمان نیز سرایت کند و بر اثر آن، آدمیان تباه شوند؛ تا روزی که در بیابان زار و نزار به خواب رفته بود، گاوی بر دست او ادرار کرد و او آن گاو را در خواب دید... آنگاه سروش به نزد وی آمد و... از او خواست که به مردمان توصیه کند که هرگاه از خواب بیدار می شوند «دستشوی» (=ادرار گاو) برتن خویش زنند.»
-
نگارش: آتران شهبانوی زرتشتی
تیرماه 3754 زرتشتی
-
یاری نامه:
1.نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران/ نویسنده: آ.کریستن سن - ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار (جلد نخست)
2.اوستا کهن ترین سرود های ایرانیان / گذارش و پژوهش جلیل دوستخواه (جلد دوم)
3.جهان بینی اشوزرتشت/موبد دکتر اردشیر خورشیدیان
آتران شهبانوی زرتشتی
1395/04/30 - 10:56
لینک ثابت