افزودن نظر جدید

تهمورس با ديوان اهریمنی و جادوگران نبرد آغاز کرد و به زودى توانست دو گروه از ايشان را با افسون در بند كند و ديگران را نيز با گرز نابود ساخت. بدين سان ديوان را در بند، به خوارى و ذلت كشيدند. ديوان كه چنين ديدند، به جان خود زينهار خواستند و تهمورس را گفتند: «ما را مكُش تا تو را هنرى نو بياموزيم كه به كارَت آيد.» تهمورس ايشان را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ را به تهمورس تعلیم دادند و دلش را به فروغ دانش روشن ساختند. در شاهنامه آمده است که دیوان پس از در بند شدن، چنین گفتند: كه ما را مكش تا يكى نو هنر / بياموزى از ما كِت آيد بِبَر ؛ در ادامه نیز چنین شد: كى نامور دادشان زينهار ... بدان تا نهانى كنند آشكار /// چو آزاد گشتند از بند او ... بجستند ناچار پيوند او /// نبشتن بخسرو بياموختند ... دلش را بدانش بر افروختند /// این نشان می‌دهد که علم و دانش و کتابت (نوشتن) از نگاه اسطوره‌های ایرانی، موضوعی اهریمنی شمرده می‌شود. در یسنای اوستا نیز آمده است که باید مطلقاً از پندار و گفتار و کردار دیوان دوری نمود: «از دیوان تباهکار زشت نااَشَوَنِ بدسرشت آفریده، از آن آفریدگان دروج، آفریدگان تباه، آفریدگان زشت، پیوند می‎گسلم. از دیوان و دیوپرستان دوری می‎گزینم. از آن آفریدگان گزندآور، دوری می‌گزینم: دوری از اندیشه‌ی آنان، دوری از گفتار آنان، دوری از کردار آنان و دوری از هرآنچه از آنان سر زند.» سندها : * میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، نشر روزگار، تهران، ج ۱ ، ص ۶۷ - ۶۶ *شاهنامه (بر اساس چاپ مسکو) ص ۱۲ ، بیت ۳۷۰ - ۳۷۳ ، انتشارات موسسه نور ، تهران * اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ شانزدهم، تهران، ۱۳۹۱، ج ۱ ، ص ۱۵۶ : یسنا ۱۲ : ۴
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.