وهابیت و سلفیت
تاریخهای نوشته شده درباره وهابیت، کارنامه بزرگی از جنایتهای وهابیت است. جالب است که خود وهابیت در برخی مواقع به جنایتهایشان اعتراف میکنند. یکی از موارد اعتراف بعد از جنگ و حمله به طائف است.
قانون کثیف «هدف وسیله را توجیه میکند» که در بین افراد معلوم الحال تاریخ ترویج شده است، از غیراخلاقیترین مبانی و اندیشه ساخت بشر است. این قانون توسط گروههای وهابیت و مخصوصاً آل سعود مورد توجه بوده است.
علی الوردی در تاریخ خود درباره جنایتهای وهابیت میگوید: «وهابیان مانند سیل ویرانگر وارد شهر طائف شدند. در کوچه و بازار میگشتند و هر کس را مییافتند، آتش میزدند. درهای خانهها را شکستند و به زور وارد خانهها شدند.
حدود 250 سال پیش تفاهم نامهای ننگین، بین محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود امضاء شد تا جهان اسلام را به آشوب بکشند. طبق این قرارداد محمد بن عبدالوهاب با فتوا علیه مسلمین راه را برای دخالت نظامی محمد بن سعود باز میکرد. به این ترتیب دین در خدمت سیاستبازی دغلکارانه آل سعود قرار گرفت.
آنچه مسلم است، این است که این گروهها به ابزاری در دست دول غربی در جهت ضربهزدن هر چه بیشتر به اسلام بدل شدهاند، یعنی با نام و نشان به ظاهر اسلامی، تیشهای شدهاند، در دست بد خواهان اسلام، برای ضربه زدن به ریشهی اسلام.
نشریهی سالون لب به اعتراض گشوده و از حمایت بیشائبهی غرب از عربستانی که بیملاحظه در پی تأمین مالی گروههای تروریستیای است که از مدارس مذهبی عربستان، فارغ التحصیل شدهاند، شکوه میکند.
وهابی عزیز مسلمانتر از همه!
آیا کشتار مردم در حرم عسکریین و کنار بارگاه امام حسین (علیه السلام) و بمبگذاری در کنار حرم امیرالمومنین علی (علیه السلام) که به خاک و خون کشیده شدن بسیاری از افراد در این شهرهای مسلمان نشین انجامید، کار مسلمانیست و توجیهی در اسلام برای آن وجود دارد؟؟
علمای درباری تقلید بیقید و شرط از حاکم را لازم میدانند، آنان بر این باور هستند که شاهزادگان سعودی بهتر میتوانند سیاست را اداره کنند، از اینرو علما نباید در سیاست مداخله کنند، بلکه باید فقط در صدد توجیه اعمال حکماء باشند، و در صورتیکه رفتار و کردار حکمای سعودی مخالف با دین بود، آن را برای مرد
قفاری عالم وهابی می گوید:
«مشكل دیگر شیعه این است كه سنت را فقط از پیامبر نگرفته و تعداد معصومان را تكثیر كردهاند.»
این درحالی است که خود سلفیها و وهابیت آنقدر برای صحابه ارزش قائل هستند، که حتی ترک عمل آنها را برای ما حجت میدانند.
ناگهان دیدم که مردی در کنار من نشسته است و میگوید، خداوند مردم سوریه را به علت ناسزا گفتن به خدا و پیامبر، مجازات کرده است؛ من گفتم: چگونه؟ آن مرد تأکید کرد که مردم سوریه معتقدند که خداوند فرزندی دارد و با این اعتقاد، زمین و آسمان را به لرزه درآوردهاند.
«در خواب دیدم که با برخی از دوستان نشسته و قرآنی در دست دارم، که با ترتیل برایشان میخوانم. در اثنای تلاوت، آیه جدیدی نازل شد، که در آخر آن صفحه نوشته شده بود: «ولو ترى إذا قصفناهم ولم یکن لهم من دون الله من ولی ولا نصیر ذلک بأنهم سبوا الله ورسوله.
ابن تیمیه حرانی میگوید: «اگر سائلی از خداوند، درخواستی داشته باشد و انبیاء و صلحاء یا ملائکه را واسطه قرار دهد و بگوید: بارالها به حق پیامبر(ص) از تو درخواست دارم،
یا بگوید بارالها! به حق مقام و آبروی پیامبر (ص) از تو درخواست دارم، که حوائجم را برآورده کنی، این توسل صحیح است.»