عکس
ائمه شیعه بعنوان پاسداران و تبیین کنندگان راه خداوند، همواره مردم را به روش درست راهنمایی کرده و از آفات راه برحذر داشتند. از جمله فرمایشات گهر بار ایشان نصحیتهای پدرانه به مخالفان و منحرفان بود.
حضرت علی (علیه السلام) در بین سلفیه مقامی بالا دارد. حضرت علی جزء خلفای راشدین و عشره مبشره است. بنا بر اعتقاد سلفیه هر کس به صحابه توهین کند اهل بدعت، بلکه کافر است.
منصور حلاج در میان صوفیه بعنوان شخصیتی منحرف معرفی شده است که با بیان عقاید کفرآمیز موجبات مخالفت گروههای زیادی از جمله علما و صوفیه را برای خود فراهم آورد. از جمله مخالفان وی حسین بن روح نماینده و وکیل امام زمان (عج) و شیخ صدوق و قطب راوندی بود.
همگان میدانند که ولایتی که در میان صوفیان مطرح است با ولایتی که در میان شیعیان وجود دارد، متفاوت است. از این رو برخی منشاء رویآوری صوفیه را به ولایت شیعی، در زمان حمله مغول میدانند. در این زمان صوفیه از موقعیت سیاسی استفاده کرده و خود را به عقاید شیعه نزدیک کردند.
علیرغم اینکه در قرآن و احادیث اسلامی و سخنان اهلبیت (علیهم السلام) درباره توحید فرمایشان گهرباری بیان کردهاند، اما صوفیه برخلاف سخنان ایشان، در سخنانشان مریدان را از بحث کردن درباره توحید منع کردهاند. و همین مساله است که بیانگر تفاوت سفارش آموزههای صوفیه و شیعیان است.
از تفاوتهای توصیههای عرفانی که از منبع عرفان ناب اسلامی سرچشمه میگیرد، معقول بودن آن است. اما صوفیه که از منبعی غیر از وحی تبعیت کردهاند در سفارشات خود رفتارهایی غیر معقول را تجویز میکنند. ازجمله این رفتارها توصیه غزالی برای از بین رفتن صفت تکبر است.
خرقه پوشی یکی از خصایص صوفیه است. به نقل از تذکره الاولیاء عطار یکی از افرادی که سالها خرقه پوشید، منصور حلاج است. عطار میگوید: «وقتی خرقه را به زور از تن حلاج درآورند، اندازه یکی از شپشها نیم دانگ بود.»[تذکره الاولیاء، ص 316]
قطب فرقه صوفیه گنابادیه همه مردم را به نحوی مرید خود دانسته و معتقد است تا وقتی مردم مرید او نشدهاند، کافر هستند.[استوار رازدار، ص 166]
پینوشت:
قزوینی کیوان، استوار رازدار، راه نیکان، ص 166
بنا بر روایات زرتشتی، یکی از جادوگران به زرتشت گفت: «بر تو چشم بد اندازم». زرتشت نیز همین پاسخ را به او داد. در این هنگام آن جادوگر سه بار بر زمین افتاد. سپس سوار بر اسب از آن دِه خارج شد. در راهِ رفتن، بدنش درد گرفت، پهلویش شکست، پاهایش از ران بگسست، و همان جا هم مُرد.