امام خمینی
برخی با استناد به کتاب تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) ادعا کردند که ایشان قائل به این هستند که صیغه کردن و تفخیذ دختر شیرخوار جایز است، درحالیکه کتاب تحریرالوسیله کتابی تخصصی است و برای مقلدین نوشته نشده است. همچنین فتوای امام خمینی (ره) که در کتاب رساله عملیه ایشان آمده است خلاف این ادعا را میرساند.
صلاحی مدعی است که در صدر انقلاب، امام موسی صدر یک رقیب سیاسی برای حضرت امام (ره) به حساب میآمد، لذا امام (ره) بعد از مفقود شدن امام موسی صدر پیگیر وضعیت امام موسی صدر نشد. درحالی که ایشان طی نامههای مختلفی به یاسر عرفات، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه و قذافی رهبر لیبی خواستار مشخص شدن وضعیت امام موسی صدر شد و در جلسات مختلف پیگیر این موضوع بودند.
محمد اسماعیل صلاحی اخیراً در سخنان خود به آیتالله خویی اشاره میکند و او را ازنظر علمی از علمایی میداند که در سطح امام (ره) بود و حکومت ایران در پی خدشهدار کردن چهره او بود. صلاحی در سخنان خود روابط بین حضرت امام (ره) و آیتالله خویی و انقلاب ایران را تیره و تار نشان میدهد. در حالی که آیتالله خویی با حمایت های متعدد خود، از جمله علمای مدافع و طرفدار انقلاب اسلامی بود.
برخی از صوفیه منشأ شطحیات را حالت وجد و مستی و بیخودی صوفی میدانند و آن را بهعنوان نشانه کمال و عظمت و وصول ذکر میکنند ولی برخی دیگر از صوفیه لازمه شطح را نوعی فخرفروشی، ترک ادب و گستاخی میدانستند که نشأت گرفته از نقص کمال و فقدان مقام ثابت روح و وجود هیجانات روحی است. حضرت امام (ره) نیز صدور شطحیات را برخواسته از نقصان سلوک وبقاء خودخواهی صوفیه دانسته است.
حضرت امام خمینی(ره) پرده از چهره متکبر اقطاب صوفیه برداشته و تکبر آنان را از بیایمانی و بیمعرفتی آنان دانسته و معتقد است که نهتنها اقطاب صوفیه واصل الی الله نشدهاند بلکه درراه ماندهاند و تکبر آنها پرده و حجابی گشته بین آنان و رسیدن به مقامات معنوی. اما امام خمینی(ره) با این سخنان نهتنها ادعای ننگ صوفی بودن را از خود پاک کرده است بلکه خط بطلانی بر تصوف و سلوک باطل آنان کشیده است.
بعد از گذشت سه سال از غائله خونین دارویش در گلستان هفتم تهران، شبکههای معاند فارسی زبان به کمک دراویش آمده و در برنامههای خود با ادعاهایی بهدنبال احیای آبروی رفته و تصحیح چهره مخدوش دراویش گنابادی هستند. ادعای مطرح شده این است که سلطان حسین تابنده شخصا به دیدار حضرت امام (ره) رفته است و نامه عفو خود و دیگر دراویش گنابادی را گرفته است، لذا نباید تعرضی به دراویش میشد.
برخی از پیروان طریقت صوفیه گنابادیه به منظور میها کردن بستری اجتماعی مناسب برای خود، اینگونه القاء میکنند که سلطان علیشاه از اقطاب این فرقه دیداری با امام خمینی (ره) داشته است. این درحالی است برخلاف ادعای مطرح شده رضا علیشاه دیداری با امام خمینی نداشته، بلکه اوایل انقلاب به جرم حمایت از رژیم طاغون و شخص شاه، از سوی دادسرای انقلاب تحت تعقیب بوده است.
ولی امرمسلمین جهان حضرت آیت الله خامنهای: امام آن روح الله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست، تخت فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت.
وهابیها عالمان شیعه را متهم به تکفیر میکنند. این در حالی است که امام خمینی (ره) صراحتا اهل سنت را مسلمان میدانند و معتقدند که عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نمیشود.
امام خمینی در مورد نقش اسلام فرمودند: اسلام و حكومت اسلامى پديده الهى است كه سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت تأمين مىكند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگریها و فسادها بكشد و انسانها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبى است كه بر خلاف مكتبهاى غير توحيدى، در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى وسیاسی دخالت و نظارت دارد
امام خمینی در سالهای پایانی عمرشان بارها و بارها از اسلام آمریکایی گفتند و به مردم و جهانیان اعلام کردند، اگر عربی ادعای اسلام کرد ولی سودای جنگ علیه کشورهای اسلامی را در سر داشت، مسلمان نیست، هر چند که ادعای مسلمانی کند، بلکه او اسلام آمریکایی دارد و اکنون بعد از 30 سال، این سخن امام وجهه بین المللی به خود گرفت.
امام راحل (ره) در جهت تحکم و تحقق وحدت اسلامی از پتانسیلها و فاکتورهایی همچون تعیین روزی برای حمایت از مسلمانان فلسطین، مناسک حج، برائت از مشرکین و ... برای ایجاد همبستگی اسلامی بهره جست.
امام خمینی(ره) فرمودند: این وهابیهای پست بيخبر از خدا، بسان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، مگر مسلمانان نمیبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، كه از يك طرف «اسلام امريكايى» را ترويج مىكنند؛ و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، امريكاى جهانخوار، مىگذارند.
بزرگان فرقهی صوفیه سلطان علیشاهی، یادی را که حضرت امام خمینی از تفسیرملاسلطان کردهاند را وسیلهی ترویج و تطهیر خود کردهاند؛ لکن به این توجه نداشتند که حضرت امام نه تنها در هیچ کجا مطلبی از همان تفسیر نقل نکردهاند، بلکه تفسیر ملاسلطان را مذمت هم کردهاند.