نقدهای سعدی شیرازی به صوفیه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سعدی شیرازی، یکی از بزرگان ادب فارسی است که با وجود گرایشات صوفیانه، نقدهایی را بر جریان انحرافی تصوف وارد کرد و از بعضی از آداب و رفتارهای متصوفه انتقاد کرده است. سعدی با نقل داستانی یکی از صفات درویشان را کینهتوزی و انتقامجویی دانسته و مینویسد: «مردمآزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد. درویش را مجال انتقام نبود. سنگ را نگاه همی داشت تا زمانی که ملک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد. درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا: تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟ گفت: من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی. گفت: چندین روزگار کجا بودی؟ گفت: از جاهت اندیشه همی کردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم». [1]
در حالی که قرآن کریم انسان را از کینهتوزی بر حذر داشته و توصیه میکند که از درگاه الهی درخواست کنیم که هیچ کینهای از برادران ایمانی خود نداشته باشیم. خداوند در سوره حشر میفرمایند: «وَ الَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»؛ [2] «و [نیز] کسانی که بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمدهاند [و] میگویند: «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمانآوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشای، و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند [هیچگونه] کینهای مگذار! پروردگارا، راستی که تو رئوف و مهربانی».
این درویش بعد از مدتها انتقام خویش را گرفته است، درحالی که سیره حضرات معصومین علیهمالسلام بر خلاف آنها بوده، امام صادق علیهالسلام در این رابطه فرمودند: «ثَلَاثٌ مِنْ مَکَارِمِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ: تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَحْلُمُ إِذَا جُهِلَ عَلَیْکَ»؛ [3] «سه چیز از خصلتهای ارزشمند دنیا و آخرت است: گذشت از کسی که به تو ستم کرده است، پیوستن به کسی که از تو بریده است و بردباری ورزیدن هر گاه نسبت به تو رفتار جاهلانهای شود». امام صادق علیهالسلام در این روایت بخشش را یکی از موارد مکارم اخلاق میداند، اما سعدی با نقل داستان انتقامگیری این درویش، ضعف اخلاقی این جریان انحرافی را بازگو کرده است.
پرخوری، یکی دیگر از نقدهای سعدی به جریان زاهدنمای زمان خویش بوده، در این رابطه مینویسد: «زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنّ صلاحیت در حق او زیادت کنند.
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی کاین ره که تو میروی به ترکستان است
چون به مقام خویش آمد سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
ای هنرها گرفته بر کف دست عیبها برگرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل» [4]
سید بن طاووس (یکی از بزرگان عرفان اسلامی که بین اهل سلوک به سیدالمراقبین مشهور است) در کتاب «المحجة البیضاء» از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در مورد ریاکارانی همچون این درویش مدنظر جناب سعدی میفرماید: «اِنَّ المُـرائِی یُـنادی عَـلَیْهِ یَـوْمَ الْقِیامَةِ یا فاجِرُ یا غادِرُ یامُرائی ضَلَّ عَمَلُکَ وَ حَبَطَ اَجْرُکَ اِذْهَبْ فَخُذْ اَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»؛ [5] «روز قیامت شخص ریاکار را صدا میکنند و میگویند ای فاجر! ای حیلهگر پیمانشکن! و ای ریاکار! اعمال تو گم شد و اجر تو نابود گشت برو و پاداش خود را از کسی که برای او عمل کردی بگیر»
در نتیجه باید توجه کرد که جناب سعدی با وجود گرایشاتی صوفیانهای که در آثارش مشهود است، اما به نقد این جریان پرداخت و جامعه متصوفه را دچار آسیبهای اخلاقی همچون کینهتوزی و ریاکاری دانسته است.
پینوشت:
[1]. سعدی، گلستان، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت شمارهٔ ۲۱.
[2]. حشر/۱۰.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی (ط - دارالحدیث)، قم، اول، ق ۱۴۲۹، ج ۳، ص ۲۷۸.
[4]. سعدی» گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت شمارهٔ ۶.
[5]. المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ملامحسن فیض کاشانی، محقق/ مصحح: غفاری، علیاکبر، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجری قمری، ج ۶، ص ۱۴۱.
افزودن نظر جدید