جسم بودن خداوند در اسلام و زرتشت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درحالی دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی از هر عیب و نقصی مبراء است که دیگر ادیان و آئینها هر کدام دچار انحرافات متعددی شده اند، به طوری که در برخی از آنها بالاترین اصول نیز دچار انحراف و تحریف گشته است.
توحید و باور به خدایی منزه از هر عیب و نقص، ازجمله اصولی است که در ادیان و آئین های مختلفی دچار تحریف شده است، تا جایی که برخی از ادیان و آئین ها برای خداوند متعال نه تنها شریک قائل شده اند، بلکه قائل به جسمانیت او نیز شدهاند.
به عنوان مثال در عقیدهی زرتشتی، دو خالق برای جهان وجود دارد. یکی اهورامزدا که خوبیها را آفریده و دیگری اهریمن که خدای خالق زشتیها و بدیهاست. در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان میخوانیم که: «ورهرام(بهرام)، مغز دشمنان خود را متلاشی کرده و کمر آنان را در هم میشکند و به گونهای مخالفین خود را میکشد که مو و پوست و خون و گوشت آنان در هم آمیخته شود. بهرام به صورتهای مختلفی ظاهر میشود. مثلا به صورت یک گاو زرد گوش و گاهی به صورت یک شتر پرندهی شاخدار. اما جالبتر آنکه ایزد ورهرام به شکل یک گراز تیزچنگال خال خالی بالدار هم درمیآید و متجسم میشود.» [1] بهرام به صورتهای مختلفی ظاهر میشود. مثلا به صورت یک گاو زرد گوش! و به صورت یک شتر پرنده! حتی برای بهرام شاخ هم تصور کردهاند.[2]
اما دین مبین اسلام، جسمانیت خداوند متعال را امری انحرافی در ادیان میداند و به شدت با آن مقابله کرده و آیات متعددی بر نفی جسمانیت خداوند متعال دلالت دارد. خداوند مى فرماید: «یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی اْلأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ[حدید / 4] او هر چه در زمین فرو رود و هر چه بر آید و آنچه از آسمان نازل شود و آنچه بالا رود، همه را مى داند و او با شماست هر کجا باشید و به هر چه کنید به خوبى آگاه است.» این آیه بهطور صراحت دلالت بر سعه وجود خداوند سبحان دارد و این که او در هر مکانى با ما است و کسى که چنین شأنى دارد، نمى تواند جسم یا حلول کننده در محلى باشد.
همچنین خداوند متعال مى فرماید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ[شوری / 11] هیچ موجودى همانند او نیست و او شنواىِ بیناست.» پر واضح است که اگر خداوند جسم بود، باید همانند سایر اجسام و شبیه آنها مىبود.
ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز بارها جسمانیت خداوند متعال را رد کرده و مطرح کنندگان آن را نیز طرد و لعن فرمودند، چنانچه امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: « نه جسم است و نه صورت، بلکه او جسم کننده اجسام و صورت دهنده صور است. جزء جزء نشده و متناهی نیست. زیاده و نقصان در او راه ندارد. و اگر خداوند آن گونه باشد که میگویند، پس فرقی بین خالق و مخلوق نیست...» [3]
ابنبابویه از علمای بزرگ اسلام نیز در باب توحید می گوید: «خداوند شنوا، بینا، حکیم، قَیّوم، عزیز، قدّوس، عالم، قادر و غنی است. او را نه میتوان جوهر وصف کرد و نه جسم و نه صورت و نه خط و نه سطح و نه سنگینی و نه سبکی و نه سکون و نه حرکت و نه مکان و نه زمان. او از جمیع صفات آفریدههایش فراتر و بالاتر است. از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است... نِدّ، ضدّ، شبیه و همسر ندارد. آفرینندۀ تمامی چیزهاست. جز او هیچ معبودی نیست. هم خلق و امر از آن او ست.» [4]
پی نوشت:
[1]. اوستا، به گزارش جلیل دوستخواه، تهران: نشر مروارید، 1391، ج 1، ص 370 (مهر یشت، بند 70-73). ج 1، ص 436 (بهرام یشت، بند 25). خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، همان، صص 117-119.
[2]. اوستا، به گزارش دکتر ج. دوستخواه، ج 1، ص 436. بهرام یشت، بند 25.
[3]. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 104
[4]. ابن بابویه، محمد، التوحید، ج۱، ص۸۱، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.
افزودن نظر جدید