چرایی حرمت شرعی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- اقدام برخی از کشورهای عربی نظیر امارات، مغرب، بحرین و سودان در سال ۲۰۲۰ برای برقراری روابط با رژیم صهیونیستی و امضای توافقنامه هایی برای عادی سازی این روابط، باعث شد اتحادیه جهانی علمای مسلمان، عادیسازی روابط با اسرائیل را شرعاً حرام اعلام کنند. در این متن در صددیم تا به چرایی حرمت شرعی این مسأله بپردازیم.
مهمترین مبنای این حکم، دارالحرب بودن مناطق صهیونیستی در فلسطین است. دارالحرب به کشورها و سرزمینهایی گفته مىشود که خارج از حوزه و قلمرو دارالاسلام هستند، به حدود و مرزهای دارالاسلام تعدی و تجاوز میکنند، مسلمانان از آزار ایشان در امان نیستند و در واقع احکام کفر و غیر اسلامی بر آن جارى باشد. وظیفه دارالاسلام در برابر دارالحرب، جهاد دفاعی است.[1] در احکام اسلامی، مسلمانان میتوانند با کفار تعامل و با ایشان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، مشروط به این که کفار عضو دارالحرب نباشند.[2]
در مقابل، فلسطین جزء سرزمینهای دارالاسلام است؛ زیرا بیشترین جمعیت این سرزمین را تا قبل از اشغال آن توسط صهیونیستها، مسلمانان تشکیل میدادند و این سرزمین بخشی از فتوحات مسلمانان بوده و از آن در حقوق اسلامی به "مفتوحه عنوه" [3] یاد میشود که بیتردید بخشی از دارالاسلام تلقی میشود.[4] از این رو بر اساس آیات قرآن کریم و روایات، بایستی از این سرزمین دفاع کرد.[5]
از دیدگاه شرع اسلام، هر کشوری که دشمن حربی مسلمانان باشد، جهاد با آن واجب است. حال اگر امکان جهاد به دلیل شرایط و مصلحت اسلامی مقدور نباشد، عقل حکم میکند باید از تعامل و ارتباط با آن پرهیز کرد؛ زیرا بر اساس قاعده "میسور" یا "قدر مقدور" هرگاه انجام جزیی از حکم شرعی توسط مکلف امکان نداشته باشد، قسمتهای دیگر ممکن آن تکلیف بایستی انجام شود.[6] از این رو هر چند شرایط جهاد با رژیم حربی صهیونیستی فراهم نیست، نمیتوان بخش مقدور آن یعنی ارتباط نداشتن با آن را ترک کرد.
با توجه به مبانی بیانشده، علمای بزرگ قدیمی و جدید شیعه بیان میدارند، اگر دارالاسلام مورد تهاجم، تهدید و استیلای کفار قرار گیرد، بر همه مسلمانان، اعم از زن و مرد، سالم و بیمار، حتی کور و ناقصالعضو، واجب میشود که به هر نحو ممکن و با هر شرایطی از آنان دفاع نمایند و این مسأله نیازی به اذن امامان معصوم(علیهمالسلام) ندارد.[7] در مورد حرمت تعامل با رژیم صهیونیستی، نیز بین علمای بزرگ شیعه اجماع(وحدت نظر) وجود دارد.[8]
پینوشت:
[1]. الشهیدالأول، الدروس الشرعیه فیفقه الإمامیه، قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1414، ج 3، ص 78
[2]. دندل جبر، دارالحرب، دارالاسلام، البلادالاسلامیة، دارالسلم والأمان، دارالعهد، المستأمنون، المعاهدات، عمان، دارعمار، 2004
[3]. مَفْتوح عَنْوَه؛ زمینی را گویند که تحت سلطه و سیطره حکومت اسلامی است و مسلمانان در پى جهاد با کفار و چیره شدن بر آنان بر آن زمین دست یافته و به عنوان غنیمت گرفته اند.
[4]. احمد مقدس الأدربیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح إرشاد الأذهان، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 2000، جزء السابع، ص 470
[5]. بقره: 190 و 194، شوری: 39، نهج البلاغة، خطبة 34
[6]. محمد حسن بجنوردی، ، قواعد فقهیه، التحقیق مهدی مهریزی و محمد حسین درایی، قم: نشر الهادی. ۱۴۱۹، ج ۴؛ سید عبدالقیوم سجادی،"دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام (2)"، فصلنامه علوم سیاسی، سال پنجم، شماره 20، زمستان1381، ص 169.
[7]. یعقوبعلی برجی، پژوهشی فقهی حقوقی درباره ترور و دفاع مشروع، قم، زمزم هدایت، 1386، ص47- 49؛ داود فیرحی،"دفاع مشروع، ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه"، فصلنامه شیعه شناسی، سال دوم، شماره ششم، تابستان 1383، ص 115
[8]. محمد عبدالجلیل، المرجعیة الشیعیة و القضیة الفلسطینیة، المیرا: موسسةالفکرالاسلامی- هولندا. 2002؛ سید جواد ورعی،"مبانی فقهی دفاع از سرزمینهای اسلامی"، فصلنامه حکومت اسلامی، سال هشتم، شماره دوم، تابستان 1382، ص 69
افزودن نظر جدید