دفاع شرححال نویس غربی از پیامبر اسلام(ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متأسفانه از بعد از جنگهای صلیبی غربیها و در رأس آنها کشیشان مسیحی که نتوانسته بودند در مقابل اسلام پیروزی چشمگیری داشته باشند، در نوشتهجات خود عموماً پیامبر اکرم (ص) را متعصبانه و از روی عناد توصیف میکردند. در قرن اخیر اما متفکران و نخبگان غربی در بررسی ادیان دیگر، جانب انصاف را رعایت کرده نظرات مثبتی در مورد حضرت رسول (ص) اتخاذ نمودهاند. یکی از این نخبگان "آر . وی . سی. بادلی" است که در موضوع شرححال نویسی فعالیت میکرده است. بادلی برای بهتر درک کردن تعالیم پیامبر اسلام (ص) به عربستان مسافرت و مدتی در آنجا زندگی کرده است. او نتیجهی تجربه و مطالعات خود را در کتاب "پیام آور" به رشتهی تحریر درآورد که در نوع خود اثری کمنظیر است.
بادلی معتقد بود که اکثر شرح حالهای جدیدی که از شخصیت و زندگی محمد (ص) نوشته شده، بی بهره از تجربه ملموس زندگی در بیابانی است که محمد را به سوی الهام معنوی سوق داد، همان چیزی که او را در تحقق و هستی بخشیدن به اسلام کمک کرد.
بادلی چنین استدلال میکرد که شرح حال نویسان از جسارت و اشتیاق سفر به این مناطق و قرار دادن خود در معرض رنج و مشقت زندگی چادرنشینی برخوردار نبودند. از دامن رفاه و تجمل خانههایشان در اروپا بود که آنان به تصویرگری و تجسم در مورد احساسات و شیوه عمل محمد میپرداختند. بادلی در این مورد اینچنین مینویسد:
«سعی من بر این بود تا محمد[ص] را آنچنان که حقیقتاً بود، معرفی کنم: عربی چون دیگر اعرابی که در کویر میشناختم، مردی با علایق ساده، اما برخوردار از شخصیتی بزرگ، کسی که خیر و مصلحت امتش را در دل داشت، مردی که از سوی خدا به او الهام شده بود، اما در مورد هر آنچه انجام میداد، به شیوهای منطقی میاندیشید. محمد[ص] در عین ساده گرایی، شیفته زیبایی بود. او تنها مردی روحانی نبود، مردی دنیوی نیز بود که مثل بقیه افراد میزیست؛ دنیایش نیز دنیای گذشته دور نبود. محمد[ص] در جامعه و در میان مردم احساس بیگانگی نمیکرد. او ازدواج کرد. چندین فرزند داشت، سوار کار خوبی بود، میتوانست کفشهای خود را تعمیر کند و لباسهایش را وصله بزند. بسیار خوش خو و خوشرو بود. خود را پیشوای قوم میدانست؛ اما هرگز مغرور و خودستا نبود و هیچ گاه در راه ایجاد کاخ و دربار نکوشید. او هرگز کسی را وادار به این اعتقاد نکرد
و مدعی نشد که از تواناییهای شگفتآور فراطبیعی نظیر خدا برخوردار است».
بادلی کوشش خود در آفرینش شرح حالی از زندگی محمد[ص] را در قالب این کلمات جمع بندی می کند:
بادلی با روشنگری در باب صفا و صمیمیت، تواضع و فروتنی و طبیعت مهربان و سرشار از عاطفه محمد[ص] در برابر دیدگاههای مخالف رایج در اروپا به دفاع و حمایت از او ادامه میدهد. او اروپاییان را به خاطر انکار شخصیت محمد[ص] به عنوان «پیامبری دروغین»، ملامت و سرزنش میکند:
مسلمانان رفتار و کردار بنیانگذار دینشان را سرمشق زندگی خود قرار میدهند؛ همو که فرمانده عربستان بود، اما از غذاخورده با يك برده یا قسمت کردن خرمای خود با يك گدا ابا نداشت. آیا مردی که پیام خدا را از آسمان دریافت نکرده بود، میتوانست چنین پیوند و پیمان برادری را در سطح جهانی به وجود بیاورد؟ آیا تمسخرهای ضد مسلمانان اروپایی بر عکس، به خودشان برنمیگردد؟ باید از خود پرسید چطور يك شیاد قادر است آئینی از خود به جای گذارد که پس از مرگ وی اینچنین بالندگی و بسط و توسعه بیابد؟ امروز شمار هواداران دین اسلام هر ساله ربع میلیون افزایش مییابد؛ حال آنکه این افزایش و اشاعه بدون تبلیغ مستقیم پیام اسلام میسر میشود.[1]
پینوشت:
[1] محمد (ص) در اروپا، مینو صمیمی، ترجمه عباس مهر پویا، اطلاعات 1383، ص 480
افزودن نظر جدید