تشکیل محکمه کبری؛ از شعار تا واقعیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله تعالیمی که بهائیت آن را به عنوان ابداع جدید خود معرفی میکند، صلح عمومی و تشکیل محکمهی کبری است؛ چنان که عبدالبهاء گفته است: «تعلیم یازدهم حضرت بهاءالله صلح عمومی است و تا علم صلح عمومی بلند نگردد و محکمه کبری عالم انسانی تشکیل نشود و جمیع امور ما به الاختلاف دُوَل و ملل در آن محکمه قطع و فصل نگردد، عالم آفرینش آسایش نیابد».[1]
اما در بررسی این تعلیم به ظاهر بدیع پیشوایان بهائی میگوییم:
اولاً: پیشوایان بهائی مدعی بودند که نظریهی تشکیل محکمهی بین المللی از اختراعات آنان بوده، در حالی که اولینبار ایدهی تشکیل یک محکمهی بین المللی برای رسیدگی و قضاوت در مورد پرسنل نظامی و ندرتاً سیاسی کشورها، در سال 1872 م، پس از پایان جنگ فرانسه و پروس، مطرح شد.[2] در تاریخ 1899 م نیز اولین کنفرانس صلح لاهه (برای حل مسالمتآمیز اختلافات بین المللی با مشارکت 150 تا 200 حقوقدان که از هر کشور 4 نفر بود و دولتهای طرف دعوا میتوانستند داوران خود را از میان آنان انتخاب کنند) بنا به پیشنهاد نیکلای دوم (امپراتور روس) برگزار شد.[3] لذا با توجه به پیشی گرفتن طرح این مباحث توسط دولتهای شرق و غرب و ارتباط تنگاتنگ بهائیت با آنها، موجب تأثیرپذیری بهائیت در این زمینه و کپیبرداری آن به عنوان تعلیم بدیع خود گردید.
ثانیاً: ضرورت برقراری صلح عمومی و تشکیل محاکم بین المللی از جهتی دیگر نیز بدیع و بیسابقه نمیباشد. چرا که ایجاد صلح و امنیت همواره یکی از دغدغههای بزرگ پیامبران بوده و به وسیلهی آوردن قانون و میزان، به دنبال تحقق آن بودهاند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ [بقره/208]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست».
اما اختلاف بهائیت با ادیان الهی در راه و روش تحقق صلح عمومی است. چرا که بهائیت تحقق صلح را دارای دو مرحله صلح اصغر (پایان جنگها و اتحاد دولتها) و صلح اکبر (بهائی شدن ملّتها) میداند.[4] در مرحلهی صلح اصغر بنابر نظر عبدالبهاء باید دادگاهی تشکیل شود که تمامی اختلافات بین دولتها و حتی ملّتها باید مورد بررسی قرار گیرد و همگی رفع گردد. اختلافات بیشماری در زمینهی سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین و... که حل تمامی آنها قرنها زمان میبرد.
اما آیا تشکیل چنین دادگاه گستردهای امکانپذیر است؟! آیا زیادهخواهی و منفعتطلبی عدهای خاص که امنیت و رفاه بشر را به مخاطره انداختهاند، ضمانت اجرایی عادلانهای برای آن دادگاه خواهند گذاشت؟!
البته نه، چرا که همان قدرتهای استعماری کنترل این مجامع را به دست خواهند گرفت و هرگز راضی به برابری با سایر ملّتها نمیشوند. همچنان که با نگاهی هرچند گذرا به عملکرد سازمانهایی مانند دیوان لاهه، شورای امنیت سازمان ملل، آژانس انرژی اتمی (که نه تنها در برقراری عدل موفق نبودند بلکه به اهرمی قانونی برای اعمال فشار بر دولتهای ضعیف و غارت منابع آنان مبدل شدند) به این مهم میرسیم. لذا قرآن کریم، روش انبیاء را برای تحقق عدل و قسط، قیام و جهاد ملّتها در برابر مستکبران میداند.[5]
ثالثاً: چرا بهائیتی که وحدت و صلح عمومی را شعار اصلی خود میداند، هیچگاه در برابر قتلعامها و تهاجمات اسرائیل که مرکز تشکیلاتش در آن قرار دارد، اعتراضی نمیکند؟! به طور مثال در خصوص منطقهی غزه که تنها 150 کیلومتر با تأسیسات تشکیلات بهائی فاصله دارد و بارها شاهد حملات وحشیانه و کودککشی توسط رژیم خونخوار صهیونیستی بوده، حتی یکبار هم بیانیه صادر نکرده است. اینجاست که معلوم میشود مقصود بهائیت از دعوت به صلح و پرهیز از جنگ، ملّتهای مستضعف و ستمدیده هستند که همواره باید پرچم سفیدشان در مقابل دولتهای متجاوز حامی بهائیت بلند باشد.
پینوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، ص 150.
[2]. تاریخ نگارش کتاب اقدس (ام الکتاب بهائیت) سال 1873 م، یعنی یک سال پس از طرح این پیشنهاد نگارش شد.
[3]. تاریخ طرح این تعلیم به عنوان آموزهی بدیع بهائیت نیز، حداقل دوازده سال پس از این کنفرانس توسط عبدالبهاء در سفر به غرب (1911-1913 م) مطرح شد.
[4]. داریوش و گریس شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ص 29.
[5]. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ [حدید/25]؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند».
افزودن نظر جدید