عصمت اهلبیت در روایات نبوی
خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب درباره عقیده شیعه مبنی بر عصمت ائمه میگوید: «ادعای عصمت برای ائمه، از دروغها و افترائات شیعه است که هیچ دلیلی از کتاب و سنت و اجماع و قیاس صحیح و عقل سلیم ندارد و خدا بکشد ایشان را که چنین اعتقادی دارند.» که در پاسخ به او باید گفت: روایاتی که از پیامبر اکرم نقل شده، فضایل فراوانی برای اهلبیت آمده است که برخی از این روایات جز با عصمت ائمه سازگار نیست. مثل حدیث ثقلین؛ حدیث سفینه و حدیثی که امیرالمؤمنین را معیار حق میداند.
متن مقاله
محمد بن عبدالوهاب درباره عقیده شیعه مبنی بر عصمت امامان معصوم (علیهمالسّلام) میگوید: «اثبات و ادعای عصمت برای امامان، از دروغها و افترائات شیعه است که هیچ دلیلی از کتاب و سنت و اجماع و قیاس صحیح و عقل سلیم ندارد و خدا بکشد ایشان را که چنین اعتقادی دارند.»[1]
در پاسخ به وی باید گفت در روایاتی که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده، فضایل فراوانی برای اهلبیت (علیهمالسّلام) آمده است که برخی از این روایات جز با عصمت ایشان سازگار نیست. در اینجا به چند نمونه از روایات فراوانی که در کتابهای اهلتسنن آمده است، بسنده میشود:
- اهلبیت (علیهمالسّلام) همراه و همتای قرآن؛
در حدیث مشهور ثقلین، توجه به دو نکته، اندیشه حقجویان را به عصمت اهلبیت (علیهمالسّلام) رهنمون میسازد:
اولاً: بنا بر نقل دانشمندان شیعه و سنّی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در آخرین روزهای زندگانی خود فرمودند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و أهل بیتی و أنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض.[1] من در میان شما دو یادگار سنگین و گرانبها به جای میگذارم. یکی «کتاب خدا» (قرآن) و دیگری «اهلبیت من» و این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا روز رستاخیز، در کنار حوض کوثر به من برسند.» در این حدیث، کتاب و عترت در کنار یکدیگر، محور هدایت به شمار آمدهاند: «ما ان تمسکتم بهما لن تضّلوا ابدا؛ هر کس به کتاب و عترت تمسک کند، هرگز گمراه نمیشود.»
ثانیاً: در این روایت، بر جداییناپذیری قرآن و عترت تأکید شده است: «لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ آنها از هم جدا نمیشوند تا این که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» اگر اهلبیت، معصوم از گناه و خطا نبودند، پیروی از آنان همواره به هدایت نمیانجامید و جدایی ناپذیری آنان از قرآن، معنای روشنی نمییافت.[3]
- علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) مدار و معیار حق؛
برای داوری میان انسانهای عادی، چیزی جز حق را نمیتوان محور ارزیابی قرار داد. باید ابتدا حق را شناخت تا میزان حقانیت اشخاص بر اساس نزدیکی و دوری به این محور سنجیده شود: «اعرف الحق تعرف اهله.[4] حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی.» بر این اساس، تنها کسانیکه خود معیار حقند و حق بر گرد آنان میچرخد، معصومند و امام علی (علیهالسّلام) به گواهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از این گروه است: «علی مع الحق و الحقّ مع علی.[5] علی با حق است و حق همواره با علی است.» یا «اللهم ادر الحق مع علی حیث دار.[6] خدایا! حق را همیشه با علی همراه کن، هر جا که علی هست.» پر واضح است کسیکه با حق باشد و حق با او باشد، نمیتواند معصوم نباشد.
- پیروی از اهلبیت (علیهمالسّلام) مایه رستگاری؛
افزون بر حدیث معروف سفینه «مثل اهلبیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق»[7] که اهلبیت (علیهمالسّلام) را به کشتی نوح همانند میکند و رستگاری ابدی را با پیروی از آنان پیوند میزند، احادیث فراوانی وجود دارد که روایت زیر نمونهای از آن است: «هر کس میخواهد زندگی و مرگش همچون زندگی و مرگ من باشد، ... ولایت علی و فرزندانش را برگزیند: زیرا آنان هرگز شما را از راه هدایت بیرون نمیبرند و به گمراهی نمیکشانند.»[8]
پینوشت:
[1]. رسالة فی الرد علی الرافضة، محمّد بن عبدالوهاب، ص 27.
[2]. المستدرک علی صحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، جزء سوم، ص 148
[3]. الغدیر، عبدالحسین امینی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج 3، ص 297.
[4]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 40، ص 126.
[5]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 14، ص 321.
[6]. الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، محمد بن عیسی ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 6333.
[7]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 163. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. کنزالعمال، علی متقی هندی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 11، ص 611.
افزودن نظر جدید