توحید از نگاه سلفیان معاصر و ردّ دیدگاه آنان
....
بحث توحید از اصلیترین مباحثی است که پس از ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان میان پیامبر اکرم و مشرکان قریش مطرح گردید و حضرتش در کوی و برزن فریاد –قولوا لا اله الاّتفلحوا- را سر میداد. و این در حالی بود که پیامبر هرگز در خصوص مفهوم و محتوای توحید و شرک با مشرکان قریش بحث و جدل نمیکرد، اما به مرور زمان و در سدههای بعد اختلافاتی در مفهوم و مصادیق توحید و شرک در میان مسلمانان و خصوصاً فریقین روی داد. و عالمان دینی در آثار و تالیفات خود برای توحید اقسام و مراتبی بر شمردند.
علمای سلفی معاصر اهل سنت از جمله قرضاوی مصری معتفد است که توحید یا ربوبی است و یا الوهی که به آن توحید عبادی گویند و سیره علمای قدیم و جدید همین گونه بوده است.[1] و نزاع میان فریقین در همین قسم دوم –توحید الوهیت، یا همان عبادی- است. این عالم سنّی معاصر سلفی معتقد است که باید تمام افعال بندگان مثل نذر، قربانی، توکل، دعا، خوف و رجا، توسل و... همه برای خدا باشد و انجام دادنش برای غیر خداوند شرک محسوب میشود و معتقدین به آن را کافر میداند، او شیعیان را نیز از این جهت مشرک و اهل بدعت خوانده است.[2]
در نقد کلام این سنی سلفی معاصر باید بگوییم که: اولاً: در تقسیمات توحید و شرک و حصر توحید در الوهیت و ربوبیت و فهم دقیق معنای این دو کلمه و تشخیص مصادیق آن او به خطا رفته است. ثانیاً: دیدگاه بزرگان اهل سنت نقض کلام این سلفی معاصر است، مثلاً شیخ سقاف شافعی در کتابش در ردّ کسانی که توحید را محدود به سه قسم کردهاند اشارهای به ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب و پیروان آنها دارد و مینویسد: بدان که تقسیم توحید به قسم ربوبی، الوهیت، اسماء و صفات تقسیم درستی نیست...[3] و برخی از علمای متاخر مانند ابن ابی العزّ که از شارحان کتاب العقیده الطحاویه است چنین تقسیمی را بیان کرده است، این عالم سنی عقیده اصلی طحاوی را تغییر داده و با دفاع کردن از سلف صالح در حقیقت با صریح کتاب قرآن و سنت پیامبر و اجماع و عقیده بزرگان اهل سنت که در کلام طحاوی آمده بود، مخالفت کرده است.[4] و بعد ادلهای از قرآن و سنت در ردّ تقسیم دوم میآورد به اینکه خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا[فتح/13] و هر کس به خدا و رسولش ایمان نیاورد، ما هم بر کافران آتش دوزخ را مهیا ساختیم». و در حدیث آمده است: «امرت ان اقاتل الناس حتی یشهدوا ان لا اله الا الله و انّی رسول الله فاذا قالوها عصموا منّی دمائهم و اموالهم الاّ بحقها و حسابهم علی الله[5] امر شدم من به این که بکشم مردم را تا زمانی که شهادت دهند به این که نیست خدایی مگر خدای یکتا و من فرستاده خدا هستم، اما زمانی که این امور را لنجام دادند جز در مواردی که در اسلام مقرر شده خونشان محفوظ است و حسابشان با خداست».
لذا از این آیه و روایت معلوم میشود که توحیدی که خداوند بیان کرده همان شهادت به یگانگی او و فرستادهاش میباشد. فلذا هیچ کس توحید را آن گونه که این علمای اهل سنت تقسیم کردهاند، بیان نکردهاند و بدعتی مذموم است که در قرن هشتم هجری بوجود آمد و هدف آنها هم از این تقسیم تشبّه مومنین به کفار بلکه تکفیر کسانی بود که با نظرات و دیدگاههای ایشان مخالف بودند.[6] و جالبتر این که ملا علی قاری دربارهی –ابن ابی العزّ- شارح کتاب العقیده الطحاویه مینویسد: « هو صاحب مذهب الباطل، تابع لطائفه من المبتدعه[7] او صاحب مذهب باطل است، و از طائفه اهل بدعت پیروی کرده است». و با این عقیده او و همفکرانش را طرد نموده است.
ثالثاً: شیعیان دیدگاه وسیعتر و عمیقتری در خصوص توحید دارند که این اعتقاد خود را از قرآن و پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) اخذ کردهاند. لذا پیش از ظهور ابن تیمیه و... توحید را به دو نوع ربوی و الوهی، آن هم با تعریف غلط از آن دو قسم که اهل سنت به آن معتقدند نمیدانستند و توحید از نظر شیعیان به توحید ذاتی با تمام اقسامش و توحید صفاتی که حداقل در دو معنا بکار میرود و توحید افعالی و توحید ربوبی تکوینی و تشریعی و توحید در اطاعت و حاکمیت و عبادت معنا میکنند و برای هریک تعاریفی جداگانه دارند که در کتب علمای قدیم و معاصر مذهب تشیع به آن پرداخته شده است.[8] در نتیجه دیدگاه علمای سلفی معاصر اهل سنت مثل شیخ قرضاوی علاوه بر این که شیعه این دیدگاه او را ردّ میکند علمای اهل سنت هم آن را ردّ کرده و از نظرات او و امثال او رویگردان هستند.
پینوشت:
[1]. حقیقه التوحید، یوسف قرضاوی، مکتبه وهبه، قاهره، مصر، ص25.
[2]. همان، ص27.
[3]. التندید بمن عدد التوحید، شیخ سقاف شافعی، دار الامام النووی، مسقط، عمان، ص5-6.
[4]. شرح عقیده واسطیه، ابن ابی العزّ، بیجا، بیتا، ص78.
[5]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، لبنان، ج17 ص337 حدیث6876.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص53.
[6]. التندید بمن عدد التوحید، شیخ سقاف شافعی، دار الامام النووی، مسقط، عمان، ص8.
[7]. شرح فقه الاکبر، ملا علی قاری، آستان قدس رضوی، مشهد، ایران، ص172.
[8]. مجموعه آثار شهید مطهری ج2 ص99-100، آموزش عقائد مصباح یزدی ص135-139، بحوث قرآنیه فی التوحید و الشرک ص25.
افزودن نظر جدید