و اینگونه ابوبکر روایات نبوی را به آتش کشید
پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اولین مسئلهای که جامعه اسلامی با آن مواجه شد بحث خلافت و جانشینی و به دست گرفتن زعامت امور مسلمین بود. از این رو عدهای معدود، بدون حضور خانواده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) (که حسب شرایط عادی و روال معمول باید در این صحنه حضور میداشتند) اقدام به تعیین خلیفه کرده و آن را بر مردم تحمیل نمودند.
ایشان برای إخفای مسئله ولایت و پوشاندن حقیقتی که به آسانی از گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص برای مردم و جامعه اسلامی آشکار میشد اقدام به ممنوعیت نقل حدیث نمودند و شاید برای اطمینان بیشتر در عدم دسترسی مردم به حقیقت، اقدام و دستور به آتش زدن این روایات را صادر کردند. این اقدام تا جایی بالا گرفت که عایشه در این خصوص میگوید: «پدرم پانصد حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را جمع کرد, تمام شب در بستر خویش آرام و قرار نداشت. من از حال پدرم نگران شده، به او گفتم: آیا شکایتی به شما شده و یا اتفاقی رخ داده که شما را این چنین نگران و منقلب میبینم؟ پدرم صبحگاهان به من گفت: دخترم! احادیثی را که نزد خود داری بیاور! من هم آنها را آوردم؛ پدرم دستور داد تا آتشی بیاورند؛ آن گاه تمام احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به آتش کشید.» [1]
پینوشت:
ذهبی، تذکره الحفاظ، دار الکتب العلمیه، ج1، ص5
افزودن نظر جدید