محل استقرار خداوند
معمولا انسان بنابر اینکه در این کره خاکی به دنیا میآید و رشد و نمو میکند، تمام موجودات و اشیایی را که به وسیله قوای پنچگانه درک میکند را به سادهترین شکل ممکن مورد قبول قرار میدهد. بعضی از انسانها که هیچگاه سعی نکردند دامنه اطلاعات و خِرد خود را بالا ببرند به همین میزان اکتفا کرده و در استدلال، فقط با تکیه بر قوای لامسه، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی، به آنچه میدیدند ایمان میآوردند و نسبت به مابقی، منکر میشدند؛ ولی رفته رفته با پیشرفت علم و دانش بشری، انسان به بسیاری از واقعیتها و وجود نیروهای دیگر آگاهی یافت که با هیچکدام از این قوای پنجگانه قابل درک نیستند ولی در عین حال نیز نمیتوان منکر آن شد؛ مانند الکتریسیته، امواج مغناطیسی و ... .
متاسفانه هنوز هم عدهای از مردمان و اقوام بشر وجود دارند که با این همه پیشرفتهای علمی و آگاهی های نوین بشری باز هم در همان اولیات ماندهاند که از جمله آنها وهابیتاند که خداوند بر دلهای ایشان مهر زده است تا بدیهیترین حقایق را نیز نفهمند. ایشان معنای آیه «« الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى [طه/5] خداي رحمان بر عرش استوا يافت» را به گونهای معنا میکنند که خداوند به مانند یک موجود جسمانی فرض میشود. یکی از مفتیان وهابی در پاسخ به اینکه خداوند در کجا قرار دارد گفته است: «... هر کس قائل باشد که خداوند در همه جا هست قائل به حلول و دخول خداوند در عالم شده، باید به چنین فردی ثابت کرد که خداوند بالای عرش و خارج از جهان قرار دارد و اگر نپذیرفت او کافر، مرتد و خارج از اسلام است» [1]
حال باید به ایشان گفت: آیا مکان برای جایگاه خداوند فرض کردن و او را محصور در یک مکان خاص نمودن، ارتداد و کفر نمیآورد؟ اگر خداوند را مادّی فرض کردیم پس میباید بتوان او را لمس کرد و بویید و چشید! آیا در مورد خداوند اینگونه اعتقاد داشتن مستوجب کفر نیست؟!
پینوشت:
[1]. فتاوی الجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، ج3"، ص216
افزودن نظر جدید