این حدیث برای حقانیت علی(ع) کافی است

  • 1396/01/29 - 16:38

جانشینان پیامبر در حیات زندگانی خود دارای فضائل گوناگونی بودند و احدی از مسلمانان انکار این گونه فضائل ننمودند و آن را سینه به سینه نقل می‌کردند و بزرگان فریقین هم آن را در کتب خود می‌نوشتند، تا مرور زمان و حوادث گوناگون، آن‌ها را از بین نبرد. لذا در نگهداری آن سعی بلیغ می‌کردند، هر چند که این فضائل بیش است.

حضرت علی بارها با مخالفین خود احتجاجاتی داشتند؛ یکی از این احتجاجات امیرالمؤمنین (علیه السلام)، که مفصل بیان شده است و بزرگان اهل سنت به گوشه‌هایی از آن در کتب خود اشاره کرده‌اند، این است که در مسجد پیامبر در زمان خلافت عثمان، مهاجرین و انصار با یکدیگر فخرفروشی می‌کردند، و از امیرالمؤمنین خواستند که ایشان هم سکوت خود را بشکنند و کلامی بگویند؛ ایشان فرمودند: ما اهل بیت همان نور قبل از خلقت هستیم؛ من با پیامبر از یک طینتیم؛ عقد اخوت با پیامبر مخصوص من بود؛ سدّ الابواب تمام اصحاب و بسته شدن تمام روزنه‌های منتهی به مسجد صورت گرفت الا خانه من؛ جریان غدیر خم، جریان غزوه تبوک، برتری من نسبت به حمزه و جعفر، سید فرزندان آدم بودن، شأن نزول آیات تطهیر، مباهله، اطعام، ولایت و ... از برای ما اهل بیت است؛ من و فرزندانم، وصی پیامبریم و ... که نهایتاً با اقرار صحابه این مفاخره به اتمام رسید.(کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص283 -296)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ائمه معصومین (علیهم السلام) در طول حیات زندگی دنیایی خود، چنان دارای فضائل عمیق و کرامات قوی بودند که احدی از مسلمانان، از صدر اسلام تا دویست و اندی سال بعد از اسلام، منکر این حالات برای اهل بیت پیامبر نشدند، بلکه نسل به نسل و سینه به سینه آن را نقل کردند و در کتب و نوشتجات خودشان آن را به رشته‌ی تحریر در آوردند، تا مرور زمان و حوادث روزگار آن‌ها را از بین نبرد و یا به بوته‌ی فراموشی سپرده نشود، فضائلی که در کتب فریقین نسبت به اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فراوان یاد شده که تقریباً اکثر آن فضائل و کمالات انسانی ایشان، الگویی برای تمام مردم جهان گردید تا به رشد و تکامل واقعی برسند.
این فضائل در میان اهل بیت پیامبر اکرم، گاهی به صورت مشترک بیان شده و گاهی هم به صورت اختصاصی مطرح شده و از طرف دیگر در هر برهه‌ای از زمان، اصحاب و تابعین، و تابعین تابعین به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردی که اهل بیت پیامبر داشتند، سخنانی را بیان کردند که به نوبه‌ی خود قابل تامل و تفکر است، که اهل بیت پیامبر چگونه افرادی بودند که به این درجه از کمالات انسانی و الهی رسیدند و توانستند این همه فضائل را کسب کنند.
ما در این نوشتار مختصر ذیل یک حدیث طولانی، فضائلی را از حضرت علی (علیه السلام) به نقل از پیامبر نقل کرده که در مناسبت‌های مختلف نسبت به وصی و جانشین خود گفتند، که در حقیقت هم تذکر و آگاهی به همه‌ی مسلمانان تا روز قیامت است و هم حقانیت حضرت علی به همراه اقرار صحابه‌ی پیامبر را در بردارد، لذا این فضائل را متذکر می‌شویم تا اصل حقیقت اسلام بعد از پیامبر اکرم که همان خلافت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم باشد برای همگان معلوم و مشخص شود.
این حدیث طولانی در زمان خلافت عثمان و احتجاج حضرت علی (علیه السلام) در میان اجتماع مهاجرین و انصار اتفاق افتاد و بزرگان اهل سنت به گوشه‌هایی از آن در کتب خود اشاره کرده‌اند:
ابان بن ابی عیاش از سلیم بن قیس هلالی نقل می‌کند که در زمان خلافت عثمان جمعی از اصحاب پیامبر در مسجد نشسته بودند و نسبت به یکدیگر فخر فروشی می‌کردند، مهاجرین قریش از فضائل خود می‌گفتند و انصار هم از فضیلت‌های خود. در میان این جمعیت حضرت علی و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، ابوذر و مقداد و ابن عباس و دیگران که تعدادشان به 200 نفر می‌رسید نشسته بودند. در میان این فخرفروشی‌ها، حضرت علی (علیه السلام) ساکت بود، تا این‌که به او گفتند: یا اباالحسن! چه چیزی باعث سکوت شما شده؟ حضرت فرمود: شما مهاجرین و انصار هر چه از فضائل خود خواستید گفتید، از شما می‌پرسم آیا این فضائل از جانب خودتان است یا از غیر شما؟ گفتند از ناحیه‌ی رسول خداست، بعد حضرت علی فرمودند: آیا اقرار می‌کنید که همه‌ی این فضائل را تنها به واسطه‌ی ما اهل بیت به‌دست آورده‌اید؟ گقتند: اقرار می‌کنیم و آری.
بعد فرمود: مگر شما از رسول خدا نشنیدید که فرمود: من و برادرم علی تا حضرت آدم از یک طینت بودیم؟ گفتند: آری! آیا از پیامبر نشنیدید که فرمود: همانا من و اهل بیتم 14 هزار سال قبل از خلقت آدم به صورت نوری بودیم که خدا را عبادت می‌کردیم و پیوسته در اصلاب پاک و ارحام پاکیزه قرار داده شده و هرگز هیچ کدام با هم زنا نکردند؟ گفتند: آری! آیا زمانی که پیوند اخوت و برادری بین امت منعقد شد، پیامبر نفرمودند: یا علی تو برادر من در دنیا و آخرت هستی؟ گفتند: آری! آیا پیامبر دستور بسته شدن همه‌ی درب‌های مسجد را ندادند، مگر درب خانه‌ی من را؟ گفتند: آری! آیا پیامبر همه را از خوابیدن در مسجد منع نکرد، مگر من و خودش را، تا آن‌جا که فرزندان من در مسجد به‌دنیا آمدند؟ گفتند: سوگند به خدا آری! آیا ابوبکر و عمر پافشاری نکردند تا روزنه‌ای از خانه‌هایشان به مسجد باز شود، ولی پیامبر اجازه ندادند؟ گفتند: آری! آیا رسول خدا در غدیر خم مرا فرا نخواند و ولایت و رهبری مرا اعلام نکرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...» و بعد فرمود حاضران به غائبان اطلاع دهند؟ گفتند: آری والله! آیا پیامبر در غزوه‌ی تبوک به من نفرمود، تو نسبت به من به منزله‌ی هارون به موسی هستی و تو ولی هر مومن و مومنه بعد از من هستی؟ گفتند: آری! آیا روز مباهله غیر از من و دو فرزندم و همسرم، کسی دیگر به همراه پیامبر بود، تا پیامبر آن را به مکان مباهله ببرد؟ گفتند: خیر!
آیا پیامبر پرچم خیبر را به من نداد و بعد فرمود فردا پرچم را به کسی می‌دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند، او نه ترسی دارد و نه فرار می‌کند؟ گفتند: آری! آیا هنگام نزول سوره‌ی برائت برای ابلاغ آن، رسول خدا ابوبکر را راهی مکه نکرد، اما از طرف خدا امر شد به پیامبر که یا خودت یا یکی از افراد نزدیک خودت آن را قرائت کند، آن‌گاه این امر توسط من صورت گرفت و ابوبکر از بین راه برگردانده شد؟ گفتند: آری! آیا پیامبر من را بر حمزه و جعفر برتری نداد و به دخترش فاطمه فرمود: تو را به ازدواج کسی درآوردم که برترین اهل بیت من و سابق‌ترین افراد در قبول اسلام و والاترین در حلم و علم است؟ گفتند: آری! آیا پیامبر نفرمود من سیّد فرزندان آدم و برادرم علی سرور عرب و دخترم سرور زنان بهشت و دو فرزندم حسن و حسین سروران اهل جوانان بهشتند؟ گفتند: آری! آیا پیامبر در آخرین خطبه‌ی خود حدیث ثقلین را در حق ما اهل بیت ایراد نفرمود؟ گفتند: آری! آیا برخی از آیات سوره‌های قرآن مثل: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...».« اِنِّما وَليُّكُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا...».« إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ...» و آیات دیگر را در شان و فضیلت ما قرائت نفرمود؟ گفتند: آری! آیا سلمان فارسی در غدیر خم از ولایتی که پیامبر درباره‌ی آن نسبت به من بیان کرد، سؤال نکرد که یا رسول الله ولایت علی چگونه ولایتی است؟ که پیامبر فرمود: ولایت علی بر مردم هم‌چون ولایت من بر مردم است؟ گفتند: آری! آیا آن همه آیات که درباره‌ی من نازل شد، مگر عمر و ابوبکر از پیامبر سؤال نکردند که ای رسول خدا! آیا تمامی این آیات درباره‌ی علی نازل شده است؟ و پیامبر فرمود: آری درباره‌ی علی و اوصیای من از فرزندان او و از نسل پسرم حسین تا نه نفر امام و خلیفه، یکی پس از دیگری، اینان با قرآن هستند و قرآن با ایشان است و از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند؟ گفتند: آری!
و بعد این جماعت اکثراً گفتند: به خدا سوگند! ما شاهد بودیم و اقرار به آن می‌کنیم و برخی دیگر گفتند: بیشتر آن را به خاطر داریم، ولی به‌خاطر اطمینان و اعتمادی که به افراد حاضر در مسجد که از صالحان هستند و اقرار کردند داریم، همه‌ی فرمایشات شما را تصدیق می‌کنیم. بعد امام فرمود: درست گفتید، همه مردم در حفظ مطالب یکسان نیستند، پس هر کس که این سخنان را از خود پیامبر شنیده است، بلند شود و گواهی دهد، آنگاه زید بن ارقم، بریده، زید بن حارث، عمار، ابن تیهان، مقداد، ابوایوب انصاری، حذیفه، جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک، طلحه، زبیر، و دیگران بلند شدند و اقرار کردند... الی آخر حدیث.[1]

پی‌نوشت:

[1]. کتب روایی، تفسیری، تاریخی اهل سنت، ذیل موضوعات مندرج.
کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص283 -296.
ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، اسرار آل محمد، نشر الهادی، قم، ایران، (1405ق)، ص75- 100.  

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.