بررسی ادعای یمانی بودن احمدالبصری
احمدالبصری و هوادارانش چنین القا میکنند که روایت یمنی بودن یمانی، تنها یک راویت است که آن هم به سبب داخل کروشه قرار داشتن [من الیمن] نسخهبدل میباشد، در حالی که این نیز یکی دیگر از ادعاهای دروغ آنان میباشد و احادیث فراوانی بدون ابتلا و اختلاف نسخه، تصریح به عبارت «من الیمن» دارد و جای هرگونه تردید را از بین میبرد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در حالیکه روایات فراوانی بر این دلالت دارد که «سید یمانی» باید از «یمن» باشد و از یمن خروج کند، اما «احمد الحسن» که خود را یمانی میخواند، چه یمانی است که اهل بصره است؟! احمدالبصری و هوادارانش چنین القا میکنند که روایت یمنی بودن یمانی، تنها یک راویت است، که آن هم به سبب داخل کروشه قرار داشتن [من الیمن] نسخه بدل میباشد، در حالیکه این نیز یکی دیگر از ادعاهای دروغ آنان میباشد و احادیث فراوانی بدون ابتلا و اختلاف نسخه، تصریح به عبارت «من الیمن» دارد و جای هرگونه تردید را از بین میبرد؛ بهعنوان نمونه به روایت مشهوری اشاره میکنیم که علاوه بر مطلب مورد نظر، حاوی مطالب ارزشمند بسیاری همچون: پنج نشانهی قطعی ظهور و نیز برخی نشانههای عامّ پیش از ظهور میباشد: «محمد بن مسلم گوید: از امام باقر (علیه السّلام) شنیدم، فرمود: خداوند قائم را با رعب، یاری داده و با یاری، مؤید داشته است. زمین زیر پای او درنوردیده و گنجهای خود را برای او آشکار میسازند. سلطنتش شرق و غرب عالم را فرا گرفته، هر چند مشرکان نخواهند؛ خداوند بهوسیله او دین خود را بر همه مسلکها و ادیان باطله غالب گرداند. ویرانهای روی زمین نمیماند، مگر آنکه آباد گرداند. عیسی روح الله نازل میشود و پشت سر او نماز میگزارد. عرض کردم: قائم شما کی خواهد آمد؟ فرمود: [علائم عمومی ظهور]: هنگامیکه مردها مانند زنها و زنها مانند مردان گردند؛ مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا کنند (همجنس گرایی)؛ زنها بر زینها سوار؛ شهادتهای ناحق قبول؛ گواهی عادلان رد؛ خونریزی، زنا، رباخواری آسان؛ از اشرار بهواسطه ترس از زبانشان ملاحظه خواهد شد. [علائم حتمی ظهور]: خروج سفیانی از شام؛ خروج یمانی از یمن؛ «خسف بیداء» (فرورفتگی زمین در منطقهی «بیداء» اطراف مدینه)؛ قتل نفس زکیه (جوانی پاک سیرت از آل محمد (علیهم السّلام) بین رکن و مقام به نام محمد بن حسن)؛ صیحهی آسمانی (صدایی از آسمان که «حق در پیروی از قائم آل محمد و شیعیان اوست»). در آن وقت، قائم ما قیام خواهد کرد. چون آشکار شود، تکیه به کعبه داده و سیصد و سیزده مرد گرد وی آیند. اول سخنی که گوید آیه شریفه: «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ.[هود/86] آنچه خداوند برای شما باقی گذارده (از سرمایههای حلال)، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید!» است. سپس میفرماید: «أنا بقیة الله فی أرضه.» (منم آن بقیهی سفرای الهی در روی زمین)؛ چون دههزار نفر نزد وی گرد آیند، قیام کند. آن هنگام در روی زمین معبودی جز خدای یگانه نخواهد بود و هر بتی یا امثال بت، آتشی در آن میافتد و میسوزد و این ظهور، پس از غیبت طولانی او خواهد بود. خداوند خواسته معلوم کند که چه کسانی در غیبت او از وی پیروی میکنند و چه کسانی به وی ایمان میآورند.»[1]
به دیگر سخن با وجود آنکه بسیار روشن است، احمدالبصری، اهل بصره است، امّا او و هوادارانش میکوشند، برای موجّه جلوه دادن شخصیت خود، نسبت خود را به سرزمین پرافتخار و با شکوه یمن نسبت دهند؛ به همینرو برای فرار از رسوایی یمنی نبودن، ادعای مضحکی را مطرح کرده و میگویند: همانگونه که در روایت زیر آمده، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را یمنی خوانده، پس میتوان گفت: اهلبیت (علیهم السّلام) همهی سادات و موعود ما (احمدالبصری) نیز یمانی هستند، گرچه اهل سرزمین یمن نباشند.
آنان برای بر کرسی نشاندن ادعای خود به این روایت استناد میکنند: «روزی در حالیکه ابوعیینه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، حضرت از اسبها سان دید و به او فرمود: من از تو اسبشناسترم، ابوعیینه عرض کرد: من هم از تو مردشناسترم. حضرت فرمود: چهطور؟ گفت: بهترین مردان از مردم نجدند که تیغ بر دوش و نیزه بر شانهی اسبهاشان نهند. حضرت فرمود: دروغ گفتی! بهترین مردمان، مردم یمنند. ایمان یمانی است و من از یمنم... .»[2] اینکه ایمان، یمانی است، چون ایمان و اسلام از شهر مکه آغاز شد و اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده «من یمانی هستم»، چند توجیه دارد:
اولا: چون شهر مکه بخشی از سرزمین تهامه است و تهامه بخشی از سرزمین یمن است.[3]
ثانیا: برخی گفتهاند: شاید مقصود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از «یمانی» بودن آن است که اگر هجرت نکرده بودم، در مکه میماندم که به همان توجیه بالا بخشی از سرزمین یمن است.[4]
ثالثا: شاید مقصود این است که اگر به مدینه، هجرت نکرده بودم، به یمن رفته و آنجا را وطن خود قرار میدادم.
پینوشت:
[1]. عن محمد بن مسلم الثقفي قال: سمعت اباجعفر محمد بن علي يقول: القائم منا منصور بالرعب، مؤيد بالنصر، تطوي له الارض، و تظهر له الکنوز، يبلغ سلطانه المشرق و المغرب، و يظهرالله عزوجل به دينه علي الدين کله و لو کره المشرکون، فلا يبقي في الارض خراب الا و عمر، و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه قال: قلت: يابن رسول الله (ص) متي يخرج قائمکم؟ قال: اذا شبه الرجل بالنساء و النساء بالرجال و اکتفي الرجال بالرجال، و النساء بالنساء و رکب ذات الفروج بالسروج، و قبلت شهادة الزور وردت شهادة العدول، و استخف الناس بالدماء و ارتکاب الزنا و احل الربوا، و اتقي الاشرار مخافة السنتهم و خروج السفياني من الشام و اليماني من اليمن و خسف بالبيداء و قتل غلام من آل محمد (ص) بين الرکن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزکية و جائت صيحة من السماء بأن الحق فيه و في شيعته فعند ذلک خروج قائمنا فاذا خرج اسند ظهره الي الکعبة و اجتمع اليه ثلثمائة و ثلثة عشر رجلا فاول ما ينطق به هذه الاية: «بقية الله خير لکم ان کنتم مؤمنين» ثم يقول: انا بقية الله و حجته و خليفته عليکم فلا يسلم مسلم الا قال: السلام عليک يا بقية الله في ارضه فاذا اجتمع له العقد و هو عشرة الاف رجل خرج فلا يبقي في الارض معبود دون الله عزوجل من صنم و وثن و غيره الا وقعت فيه نار فاحترق و ذلک بعد غيبة طويلة ليعلم الله من يطيعه بالغيب و يؤمن به. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، جامعة المدرسین، قم، ص 331.
[2]. عن ابن عیینة بن حصین قال عرض رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یوما خیلا و عنده أبی عیینة بن حصین بن حذیفة بن بدر فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أنا أبصر بالخیل منک فقال عیینة و أنا أبصر بالرّجال منک یا رسول الله فقال النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) کیف قال فقال إنّ خیر الرّجال الّذین یضعون أسیافهم علی عواتقهم و یعرضون رماحهم علی مناکب خیولهم من أهل نجد فقال النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) کذبت إنّ خیر الرّجال أهل الیمن و الإیمان یمان و أنا یمانیّ... بحارالأنوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 57، ص 232.
[3]. سایت: دانشنامه جهان اسلام، «تهامه، دشتی ساحلی در امتداد دریای سرخ در مغرب شبه جزیره عربستان».
[4]. ... لو لا الهجرة لکنت امرا من أهل الیمن... . کافی، شیخ الکلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 8 ص 70.
افزودن نظر جدید