غالیان در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکومت عباسیان بعد از انقراض دولت بنیامیه و با زیرکی خاصی، برای پیشبرد نهضت و استفاده از شور و احساسات مردم درباره محمد بن حنفیه و فرزندش عبدالله -ابوهاشم- غلو کردند و آنان را امام قرار دادند، تا بتوانند خلافت خود را منتسب به فرزندان حضرت علی (علیه السلام) بنمایند و چنین القاء کنند، که آل علی (علیه السلام) به نفع این خاندان از حکومت دست برداشته و با این طریق خلافت را تصاحب کنند و این درست زمانی بود، که تقریباً فشار سیاسی و اجتماعی از خاندان اهل بیت پیامبر کمتر شده بود و ائمه معصومین، امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) توانستند در آن برههی از زمان به نشر علوم دینی و الهی بپردازند. اما در همین دوران هم غلات وجود داشتند، فرقههایی از غلات طرفدار بنی عباس که با عقاید عجیب و غریب خود انحرافاتی را در میان مسلمانان رواج دادند، به طوریکه مستقیماً از طرف امامان شیعه (علیهم السلام) طرد میشدند و این حضرات با افشاگری خود در هر زمان و مکانی خطر آنان را به مردم گوشزد میکردند و حتی آنان را مورد لعن قرار میدادند. ما در این نوشتار مختصر بهطور اجمال به معرفی این فرقهها که در زمان این دو امام بزرگوار بودند، میپردازیم.
کربیّه: که بهعنوان یاران ابن کرب یا ابوکرب ضریر معرفی شدهاند؛ به او نسبت دادهاند که معتقد بود، محمد بن حنفیه ملقبّ به مهدی است و این لقب را حضرت علی (علیه السلام) به او داده، او نمرده و نخواهد مرد و هم اکنون غائب است و مکان او معلوم نیست و ظهور خواهد کرد...[1]
جناحیه: این فرقه را منسوب به عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب میدانند و چون جعفر پس از شهادت از طرف پیامبر ملقّب به ذوالجناحین شد، این فرقه را جناحیه نامیدهاند. این شخص در سال (127 هجری) در کوفه بر علیه عاملان بنیامیه قیام کرد... و نهایتاً کشته شد.[2]
مغیرّیه: این فرقه منسوب به مغیره بن سعید بجلی است که در زمان امام باقر(علیه السلام) زندگی میکرد، او یکی از هفت نفری است که مورد لعن امام صادق (علیه السلام) قرار گرفته است، چرا که او خود را نائب امام باقر (علیه السلام) معرفی کرد و سپس امام را به حدّ خدایی رساند و خودش را پیامبر و امام از طرف او به مردم معرفی نمود.[3]
بیانیّه: این فرقه منتسب به بیان بن سمان تمیمی نهدی است، او یکی از هفت نفری است که مورد لعن امام صادق (علیه السلام) قرار گرفت، او خود را با آیهای از قرآن تطبیق میکرد: «هٰذا بَيانٌ لِلنّاسِ.[آل عمران/138] این بیانی است برای مردم.» او یار و همکار مغیره بود، که با او به هلاکت رسید و عقاید او جدای از عقاید مغیره نبود.[4]
حارثیّه: این فرقه را دو فرقهی جدا شمردهاند، یکی پیروان حارث شامی و دیگری پیروان عبدالله بن حارث مدائنی. عالم اهل سنت، شهرستانی این فرقه را همان فرقه اسحاقیه میداند. در هر حال هر دو نفر اینان جزء هفت نفری هستند که امام صادق (علیه السلام) آنان را مورد لعن قرار داده است. گفتهاند که پیروان حارث شامی یا مدائنی معتقد به امامت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه میباشند...[5]
صائدیّه: این فرقه را منسوب به صائد نهدی میدانند و این شخص یکی از لعن شدگان از طرف امام صادق (علیه السلام) است، عقاید این شخص در حقیقت همان عقاید و تفکرات باطل فرقه مغیریّه و بیانیّه است و چیز بیشتری نیست.[6]
حربیّه: این فرقه را منسوب به عبدالله بن عمرو بن حرب کندی کوفی میدانند، شایان ذکر است که این فرقه را از جمله فرق انشعابی کیسانیه بهحساب میآورند، او بهخاطر اشتباه و دروغی که طی قضیهای بیان داشته بود، پیروانش از اطراف او پراکنده شدند و به فرقه حارثیّه پیوستند.[7]
منصوریّه: این فرقه منسوب به ابومنصور عجلی، یکی از طوایف کوفه میباشد، او فردی صحرانشین و بیسواد بود، او بعد از شهادت امام باقر (علیه السلام) ادعا کرد، که امام سجاد (علیه السلام) او را جانشین امام باقر (علیه السلام) قرار داده است. او بعداً خود را پیامبر نامید و گفت بعد از من شش نفر دیگر از فرزندان من به پیامبری میرسند که آخرین نفر از اینان قائم است.[8]
حسینیّه: این فرقه پیروان حسین، یکی از فرزندان ابو منصور عجلی میباشند که بعد از پدر مدعی نبوّت شد و طرفدارانی به او پیوستند و اموال زیادی نزد او جمع شد، طوریکه در پیشبرد فرقه پدرش نقش زیادی داشت و در زمان خلافت مهدی عباسی خودش و پیروانش به دار آویخته شدند.[9]
محمدیّه: گروهی از پیروان ابومنصور عجلی که بعد از مرگ او به پسرش ملحق نشدند، بلکه طرفدار محمد بن عبدالله بن حسن بن علی بن ابیطالب که در آن زمان قیام خود را بر ضدّ منصور خلیفه عباسی شروع کرده بود پیوستند. اینان معتقد بودند، که امام باقر (علیه السلام) ابومنصور را وصی خود قرار داد، نه فرزندان خود را، همانطور که حضرت موسی (علیه السلام) یوشع بن نون را وصی خود قرار داد، نه فرزندان خود و نه فرزندان هارون را...[10]
خطابیّه: این فرقه منسوب به محمد بن مقلاص اسدی کوفی بزار معروف به ابوالخطاب میباشد. ظاهراً پارچه فروش بوده است. از اصحاب امام صادق (علیه السلام) بهشمار میرفت، که بعداً منحرف شد، چرا که احادیثی را با سند جعل میکرد و آن را در کتب اصحاب ائمه و با نام ائمه معصومین قرار میداد. از مهمترین فرقههای غالیه است که غلات قبل و بعد از خود را تحت الشعاع قرار داد و غلات بعد از او عقاید خود را از او گرفتند. مقریزی در کتاب خود تعداد فرقههای خطابیّه را که منشأ همه آنان ابوالخطاب است را پنجاه فرقه میداند.[11]
بزیعیّه: این فرقه منسوب به بزیع بن موسی حائک است، او از طرفداران ابوالخطاب بود که بعد از قتل عام فرقهی خطابیّه این فرقه را تاسیس کرد. او یکی از غلاتی است که بارها مورد لعن امام صادق (علیه السلام) قرار گرفته است.[12]
عمیریّه: یکی دیگر از فرقههای منشعب از فرقه خطابیّه است که به نام شخصی به اسم عمیر بن بیان عجلی منسوب است، اینان همان عقاید بزیعیّه را دارا بودند، جز اینکه مردن خود را میپذیرفتند. اینان خیمهای را در یکی از محلههای کوفه برپا کرده بودند و امام صادق (علیه السلام) را عبادت میکردند. که نهایتاً حکومت وقت او را دستگیر و به دار آویخت. این فرقه را عجلیّه هم مینامند.[13]
همچنین فرقههای دیگری مانند معمریّه که منسوب به معمر بن خثیم؛ فرقه سریّه یکی از سران فرقه غلات در زمان امام صادق (علیه السلام)؛ فرقه بشاریّه یا همان شعیریه، علیائیه منسوب به بشار شعیری در زمان امام صادق و امام کاظم (علیهما السلام) زندگی میکرد؛ فرقه زراریّه یا همان تمیمیه که منسوب یه زراره بن اعین است؛ فرقه هشامیّه که منسوب به هشام بن حکم است؛ فرقه شیطانیه یا همان نعمانیه که منسوب به ابوجعفر محمد بن علی بن نعمان احول است؛ فرقه جوالیقیّه که منسوب به ابوالحکم هشام بن سالم جوالیقی است؛ فرقه مفضلیّه منسوب به مفضل بن عمر جعفی کوفی است؛ فرقه یونسیّه منسوب به یونس بن عبدالرحمان قمی مولی آل یقطین است.[14]
که برخی از اینان از یاران خاص ائمه بودند، که دشمنان اهل بیت و ائمه معصومین (علیهم السلام) به نام ایشان فرقه ساختند، تا با کوبیدن آنها در حقیقت امامان معصوم شیعه را مورد هجمه قرار دهند. فرقههایی که خود این اصحاب، آن عقاید کذایی که به نام ایشان بوده است را قبول نداشتند، چرا که این نام ها اصلاً وجود خارجی به عنوان فرقه شدن بود را نداشتند.
در نتیجه برخی از این فرقهها با لعن ائمه، خصوصاً امام صادق (علیه السلام) روبرو شدند و خطرشان را حضرات معصومین (علیهم السلام) گوشزد میکردند و برخی دیگر هم با ترفند دشمنان اهل بیت پیامبر بهمیدان آورده شدند، تا جایگاه ائمه شیعه را خراب کنند، که در ظاهر هم موفق به آن نشدند.
پینوشت:
[1]. فرق الشیعه، نوبختی، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ص44.
[2]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1407ق)، ج5 ص5.
[3]. تاریخ الامامیه، عبدالله فیاض، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص112-116.
[4]. معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، مرکز نشرالثقافیه، قم، ایران، (1424ق)، ج3 ص370.
[5]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص254.
[6]. المقالات و الفرق، اشعری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص55.
[7]. مقالات الاسلامیین، اشعری، دار النشر، بیروت، لبنان، ص8.
[8]. همان، ص8.
[9]. فرق الشیعه، نوبختی، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ص54.
[10]. مقالات الاسلامیین، اشعری، دار النشر، بیروت، لبنان، ص23.
[11]. خطط مقریزیه، مقریزی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص291.
[12]. اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، موسسه آل البیت، قم، ایران، مصحح میر داماد، ص197.
[13]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص180.
[14]. المقالات و الفرق، اشعری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص53.
فرق الشیعه، نوبختی، دارالاضواء، بیروت، لبنان، ص58.
تاریخ شیعه، محمد جواد مشکور، نشر اشراقی، قم، ایران، (1379ش)، ص171.
افزودن نظر جدید