ویژگیهای اخلاقی عارفان کذاب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ویژگیهای بارز عارفان کذاب که میتوان آنها را تبیین کرد عبارتاند از:
الف. خودپرستی: از بارزترین نشانههای عارفان منحرف و کاذب آن است که اصولاً اعتقادی به خدا ندارند و اگر اعتقادی هم مطرح میشود انحرافی است. از جمله این عارفان دروغین رهبران فرقههای نوظهور هستند که نوعاً مبتنی بر تفکرات اومانیستی، خود را همه کارهی عالم دانسته و اینگونه به پیروان خود وانمود میکنند که به جای توسل به خدا برای حل مشکلات باید به پیرو و مرشد که رهبری فرقه را دارد متوسل شوند به این عبارت که در کتابهای فرقهی اکنکار آمده است دقت فرمایید: «هرکسی که تمرینات معنوی اک را انجام دهد متوجه میشود که زندگی او به خوبی اداره میشود. این بدان سبب است که اداره کننده حقیقی زندگی او ماهانتا است. اگر کسی انتظار دارد سفر روح کند باید با ایدهی وجود استاد زندهی اک مشکلی نداشته باشد؛ زیرا استاد وسیله رسیدن به سرزمینهای خداوند است، که روح الهی آن را در اختیار ما قرار داده است. در مدرسهی اک هیچ روزانهای وجود ندارد که یک بچه بتواند به وسیله آن از دید استاد بیرون رفته و گم شود.»[1] این رهبران که همواره خود را عارف و سالک میدانند براساس میلهای نفسانی خود به مخاطبان جاهل القا میکنند که ویژگیهای آنان را در این عالم کسی جز آنها ندارد. به عنوان مثال سایبابا معتقد است که خداوند در او حلول کرده است. اصولاً سایبابا تصوری روشن از خدا در گفتههای خود ارائه نمیدهد و از آنجا که او از تعالیم و اندیشههای بودا الهام گرفته است بنابراین در تعالیم او جایی برای خدا وجود ندارد. سایبابا با این نگرش و با انجام سحر و جادو خود را همهکاره معرفی میکند و متأسفانه بسیاری افراد از کشورهای مختلف به شهر آشرام، محلی که او است میروند و آنگاه او از میان جمعیت میگذرد و سپس گردی سفیدرنگ از سر انگشتانش بیرون میآید که فضا را معطر کرده و گاهی از هوا به افراد، جواهرات گرانقیمت میدهد و باعث دگرگونی شرکت کنندگان شده و اینگونه خودنمایی میکند.[2]
ب. شریعتستیزی: عارفان کاذب همواره منکر شریعت شده و سمت و سوی تفکرات پیروان خود را به شریعتستیزی سوق میدهد. آنها با این روش بهتدریج سعی میکنند پیروان خود را به اباحهگری و بیبند و باری دعوت نموده و با دستورالعملهای ساختگی فاصلهای عمیق بین آنها و آموزههای دینی ایجاد نمایند. به عنوان مثال توئیچل رهبر سابق اکنکار، از زبان رهبر افسانهای خود (ربازار تارز) میگوید: «هر دینی را که امروز در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زاییده یک وجدان اجتماعی است نه حقیقتی که از جانب سوگماد آمده باشد، همهی آن قوانینی که به عنوان قوانین الهی شناخته شدهاند چیزی نیست جز یک وجدان اجتماعی متحول شده... این ادیان بزرگ هیچ محتوایی را بازگو نمیکنند مگر پیکری را از احکام و مقررات که از جانب قشر روحانیت رسمی برای تحت کنترل داشتن پیروانشان تنظیم شده است تا بدان وسیله عنان سیاسی و اقتصادی تودههای مردم را به دست گیرند.»[3]
ج. تبلیغ کثرتگرایی: رهبران فرقههای نوظهور معتقدند که برای رسیدن به مطلوب مورد نظر آنها لازم نمیباشد دینِ خاصی داشته باشیم بلکه طرفدارانِ همهی آیینها، ادیان و گروههای مختلف را فارغ از دین و مذهب به طرف خود دعوت نموده با این ترفند بر همه ادیان و آیینها مهر تأیید میزنند. دالایی لاما یکی از رهبران فرق نوظهور در این باره میگوید: «در این جهان آدمهای مختلفی هستند و باورهای مختلفی دارند، پنج میلیارد انسان روی کرهی خاک زندگی میکنند و من معتقدم ما به پنج میلیارد دین مختلف نیاز داریم، چرا که در برداشتها و تفکرات انسانها تنوع بسیار گستردهای وجود دارد، به اعتقاد من هر انسانی باید از یک مسیر معنوی عبور کند که برای او و در نسبت باورهایش بهترین باشد... من فکر میکنم اگر ما تنها یک دین داشته باشیم طولی نمیکشد که آن دین گرهی از کار فروبستهی بشر نمیگشاید. اگر یک رستوران داشتیم و آن رستوران تنها یک غذا داشت، هر روز یک نوع غذا، پس از مدتی چند مشتری میداشت؟ انسانها به وجود تنوع در غذای خود نیاز دارند، چرا که سلائق مختلفی دارند. کار ادیان هم تغذیه معنوی بشر است و به گمان من ما متوجه هستیم که تنوع ادیان به نفع ماست.»[4]
د. دعوت به اباحیگری و بی و بند باری: در بازار مدعیان مکاره امروز ما شاهدیم که به نام عرفان و آموزههای عرفانی، افراد به مسائل انحرافی و اعمال جنسی دعوت میشوند. برخی کانونهای توطئه وابسته به مدیریت پشت پرده صهیونیستها با حمایت از رهبران انحرافی فرق نوظهور در صدد گسترش دادن مسائل جنسی در پوشش عرفان میباشند، از جمله این فرق انحرافی، اشو میباشد که صریحاً از ابزار سکس و مسائل جنسی در این رابطه استفاده کرده و حتی افراط در بیبند و باری جنسی را به طرفداران خود گوشزد میکند. به عنوان مثال اشو سکس را امری مقدس و مهمترین نیروی زندگی دانسته و همگان را از نکوهش سکس برحذر داشته و معتقد است که همهی دگرگونیهای زندگی از طریق این نیرو رخ میدهد. او سکس را مقدمه عبادات میداند؛ البته نه هر سکسی را، بلکه سکسی را که از روی سرخوشی باشد! چنین سکسی است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادات است! اشو سکس را تنها در ارتباط با غیر همجنس خلاصه نمیکند، بلکه همجنسبازی را نیز تقدیس میکند، و بهترین مکان برای دینشناسی و خداشناسی را کابارهها میداند و نه کلیسا و مساجد![5]
ه. مسئولیتگریزی: یک عارف سکولار همواره میکوشد پیروان خود را در حالتی قرار دهد که از مسائل اجتماعی فاصله بگیرند و منزوی شوند. این مدعیان عرفان دروغین غالباً به بهانه توجه، تمرکز و مدیتیشن شرایط گوشهنشینی افراد را فراهم میآورند و هر چیزی را که موجب تقویت این تمرکز شود خوب و با ارزش و هر چیزی را که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد، بد و بیارزش تلقی میکنند. به همین جهت شرایط بیتوجهی افراد و پیروان را به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن را فراهم مینمایند.
این روش بهترین وسیله برای انحراف تودههای مردم در جهت ظلم ستیزی است. عرفانی که امروز از این عرفای دروغین در جهان غرب تبلیغ میشود از همین نوع بوده و گروندگان به آن گوشهنشینی و انزوا را بر همهچیز ترجیح میدهند. باید در نقد اجمالی این تفکر اشاره به این نکته نمود که اصولاً بزرگترین طراحان معنویت و عرفان در بشریت، یعنی پیامبران و اولیاء دین همگی برای استقرار نظام سیاسی و حکوت دینی تلاش کرده و با طاغوتهای زمان خویش در افتاده و لحظهای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکردهاند؛ افزون بر این دلیل باید اضافه نمود که عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون با دشمنان بیرونی نیز مبارزه میکردند و این مبارزه را برای حیات معنوی لازم دانستند، هرچند مبارزات درونی را دشوارتر از مبارزات بیرونی میدانستند.[6]
پینوشت:
[1] . تمرینات معنوی اک، نشر دنیای کتاب، ۱۳۸۰، ص ۷۰.
[2] . محمدعلی فعالی، آفتاب و سایهها، نشر عابد، ۱۳۹۰، ص ۱۵۳ و ۱۵۴.
[3] . روح نوردان سرزمینهای دور، نشر دنیای کتاب، ۱۳۷۷، ص ۲۰.
[4] . دالایی لاما، هنر شادمانگی، نشر ستوده، ۱۳۸۹، ص ۲۹۴.
[5] . الماسهای اشو، نشر فردوس، ۱۳۸۰، ص ۳۸۳ و ۱۲۶.
[6] . فرقههای نوظهور، حمید نگارش، قم: زمزم هدایت، ۱۳۹۰، ص ۱۸۶.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: فرقههای نوظهور، حمید نگارش...
افزودن نظر جدید