علم بیبدیل امیرالمؤمنین علی (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دانش امیرالمؤمنین، حضرت علی (علیه السلام) از مسائلی است، که بین هیچ فرقهای اختلافی نیست و ایشان در همهجا علمی بسیار بالا و فراتر از هر کس در هر مذهبی دارد، تا آنجا که اکثر اسلامشناسان و دانشمندان ادیان دیگر با خواندن تاریخ اسلام به این امر اعتراف کردهاند.
حال به سراغ کتب اهل سنت رفته و علم بیبدیل حضرت علی را از این طریق اثبات میکنیم.
یکی از بزرگان اهل سنت به نام خطیب خوارزمی در کتاب مناقب خویش روایتی را به این مضمون ذکر کرده است: «أعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب.[1] داناترین امتم پس از من، علی فرزند ابوطالب است.»
ابنعباس هم روایت معروفی را از رسول خدا نقل کرده است: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ.[2] من شهر علمم و علی در آن است، پس هر کس که بخواهد وارد این شهر شود باید به در آن رجوع کند.»
از این نگذریم که ترمذی هم در سنن خود یک روایت را در زمینهی علم بیبدیل امیرمؤمنان علی (علیه السلام) ذکر کرده است: «أنا دار الحکمة و علی بابها.[3] من خانهی حکمتم و علی درگاه آن است.»
بزرگان دیگر از جمله ابن ابی الحدید هم در شرح نهج البلاغه روایتی را آورده است: «قال رسول الله: علیٌ خازنِ عِلمي، علیٌ عَیبَة عِلمي.[4] علی گنجینهی دانش من، علی خزینهی دانش من است.»
حال اصلا چرا این احادیث را با سخن عمر بن خطاب تمام نکنیم!؟ عمر میگوید: «قال رسول الله:...هذا علی اخی فی الدنیا و الاخرة...وارث علمی...[5] پیامبر در روز جاری ساختن عقد اخوت فرمود: همانا علی برادر من در دنیا و اخرت است...و او وارث علم من است و....»
در اینجا با سخنان عمر و دیگر بزرگان اهل سنت دو چیز روشن است:
اولا: هر چه از پیامبر دربارهی فضائل و علم بیبدیل حضرت علی شنیده بودند را نمیتوانستند انکار کنند.
ثانیا: آنچه از عمل حضرت را مشاهده میکردند قابل چشمپوشی نبوده است.
اکنون خوانندهی عزیز، آیا شرایط خلافت در آن زمان از آن کس دیگری غیر از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بوده است؟
پینوشت:
[1]. المناقب، خوارزمی، قم، جامعه مدرسين، ص144، ح167.
[2]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج3، ص137.
[3]. سنن ترمذی، ترمذی، کتابخانه مدرسه فقاهت، ص637.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج9، ص165.
[5]. ینابیع المودة، قندوزی، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج2، ص289.
افزودن نظر جدید