حسادت عایشه به حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از صفات زشتی که در قرآن و روایات، آثار منفی و زیانباری برای آن بیان شده است، حسادت میباشد. نخستین حسد، حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود، آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت، ولی قربانی قابیل را نپذیرفت و این موضوع برای قابیل، انگیزهای برای کشتن برادرش شد. قرآن در اینباره میفرماید: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ.[مائده/27] و داستان دو فرزند آدم را بهحقّ بر آنها بخوان: هنگامىكه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: (من چه گناهى دارم؟) خدا، تنها از پرهيزگاران مىپذيرد!»
در آیه دیگری آمده که از زشتی این عمل، بهخدا پناه میبریم. «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ.[فلق/5] و از زيان حسود، زمانى كه حسد مىورزد» یا همین حسادت بود، که باعث شد برادران حضرت یوسف با او بد رفتاری کنند و او را به چاه اندازند.
با وجود زشتی این عمل، در کتب اهل سنت درباره حسادت عایشه به حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، مطالبی آشکار بیان شده است. که بهعنوان نمونه چند حدیث صحیح السند در اینباره بیان میکنیم.
بخاری در صحيح خود مینويسد: «از عائشه نقل شده است، كه بر هيچيك از زنان، به اندازه خديجه حسادت نكردم؛ چرا كه رسول خدا، او را زياد ياد میكرد، سه سال بعد از او ، با من ازدواج كرد و خداوند به پيامبر و يا جبرئيل دستور داد، كه خديجه را به خانهای در بهشت، كه از درّ و مرواريد ساخته شده است، بشارت دهد.»[1]
احمد بن حنبل در مسند خود مینويسد: «عايشه مىگويد: رسول خدا هرگاه به ياد خديجه میافتاد، از او به نيكی ياد میكرد. روزی حسادت بر من چيره شد و گفتم: چه زياد از آن پير زن بیدندان ياد مىكنيد؟ همانا خداوند بهتر از او نصيب شما فرموده است. رسول خدا فرمود: خداوند بهتر از او نصيب من نفرموده است، زيرا هنگامىكه همه مردم مرا تكذيب مىكردند، او مرا تصديق مىكرد و هنگامىكه مردم مرا محروم مىداشتند، او با اموال خود من را ياری مىكرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنايت فرمود و حال آنكه از غير او فرزندى به من عنايت نفرمود.»[2] هيثمی درباره سند حدیث میگويد: «احمد آن را نقل كرده و سند آن «حسن» است.»[3]
طبرانی یکی دیگر از علمای اهل سنت در اینباره میگوید: «از عائشه نقل شده است كه رسول خدا زياد از خديجه ياد میكرد، من گفتم: چهقد زياد از خديجه ياد میكنی؛ خداوند به جای خديجه كه پيرزن بیدندان بود و در زمانهای گذشته هلاك شده (بهتر از او) را به تو داده است؛ پس رسول خدا خشمگين شد؛ به طوریكه تاكنون او را هرگز اينچنين خشمگين نديده بودم و فرمود: خداوند از او چيزی نصيب من كرده است، كه از هيچيك از شما نكرده است. من گفتم: ای پيامبر خدا مرا ببخش، خداوند شما را ببخشد، سوگند به خدا، كه ديگر درباره خديجه از من سخنی نخواهی شنيد، كه تو را ناراحت كند.»[4] هيثمی بعد از نقل اين روايت میگويد: «طبرانی اين روايت را نقل كرده و سندهای آن «حسن» هستند.»[5]
قضاوت با خوانندگان.
پینوشت:
[1]. «حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ حدثنا حُمَيْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ ما غِرْتُ على خَدِيجَةَ من كَثْرَةِ ذِكْرِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِيَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِي بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِينَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِيلُ عليه السَّلَام أَنْ يُبَشِّرَهَا بِبَيْتٍ في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.» بخاری، صحيح البخاري، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.ج 3 ص 1389، ح3606،
[2]. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا علي بن إِسْحَاقَ انا عبد اللَّهِ قال انا مُجَالِدٌ عَنِ الشعبي عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ قالت كان النبي صلى الله عليه وسلم إذا ذَكَرَ خَدِيجَةَ أَثْنَى عليها فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ قالت فَغِرْتُ يَوْماً فقلت ما أَكْثَرَ ما تَذْكُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قد أَبْدَلَكَ الله عز وجل بها خَيْراً منها قال ما أبدلني الله عز وجل خَيْراً منها قد آمَنَتْ بي إِذْ كَفَرَ بي الناس وصدقتني إِذْ كذبني الناس وواستني بما لها إذا حرمني الناس ورزقني الله عز وجل وَلَدَهَا إِذْ حرمني أَوْلاَدَ النِّسَاءِ.» أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ناشر: مؤسسة قرطبة، مصر. ج 6 ص 117، ح24908. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «رواه أحمد وإسناده حسن» الهيثمي، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي، القاهرة، بيروت،1407هـ.ج 9 ص 224.
[4]. «حدثنا محمد بن الْفَضْلِ السَّقَطِيُّ ثنا سَعِيدُ بن سُلَيْمَانَ ثنا مُبَارَكُ بن فَضَالَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ أَنّ رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كان يُكْثِرُ ذِكْرَ خَدِيجَةَ فقلت ما أَكْثَرَ ما تُكْثِرُ ذِكْرَ خَدِيجَةَ وقد أَخْلَفَ اللَّهُ لك من خَدِيجَةَ عَجُوزٌ حَمْرَاءُ الشِّدْقَيْنِ قد هَلَكَتْ في دَهْرٍ فَغَضِبَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم غَضَبًا ما رَأَيْتُهُ غَضِبَ مثله قَطُّ وقال إِنَّ اللَّهَ رَزَقَهَا مِنِّي ما لم يَرْزُقْ أَحَدًا مِنْكُنَّ قلت يا رَسُولَ اللَّهِ أعف عَنِّي عَفَا اللَّهُ عَنْكَ وَاللَّهِ لا تَسْمَعُنِي أَذْكُرُ خَدِيجَةَ بَعْدَ هذا الْيَوْمِ بِشَيْءٍ تَكْرَهُهُ» الطبراني، المعجم الكبير، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء، الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ، 1983م. ج 23 ص11. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «رواه الطبراني واسانيده حسنة» الهيثمي، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي، القاهرة، بيروت، 1407هـ. ج 9 ص 224
افزودن نظر جدید