جامعه محتاج عالمان دینی است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجایی که تمام کارهای خداوند از روی اسباب و علل به انجام میرسند و البته همیشه باید بحث مربوط به معجره را از این قضیّه فاکتور بگیریم، میتوان گفت که خداوند دینش را نیز از راه اسباب و لوازمات متعارف به مردم میشناساند و مردم را نسبت به آن فرا میخواند. با توجه به ارزش فوقالعادهای که خداوند برای علم قائل است، در مرتبه اول خداوند به پیامبرانش علم الهی را تعلیم مینماید و پس از آنکه ایشان علم الهی مستفیض شدند، ایشان را به هدایت مردم میگمارد. البته علمی که خداوند به اولیاء خود میدهد غیر اکتسابی بوده و از طریق معجزه میباشد همانند علمی که خداوند به نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) عطا فرمود. وگرنه طبق آیه آیه قرآن، پیامبر علیرغم صفات بسیار پسندیدهای که داشتند، ولی سواد خواندن و نوشتن را نمیدانستند: «وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ [عنکبوت/49] و تو هيچ كتابى را پيش از اين نمىخواندى و با دست خود [كتابى] نمىنوشتى، و گر نه باطلانديشان قطعاً به شك مىافتادند.» که البته دلایل خاص خود را داشته است.
اما به هر صورت دین و آیین الهی از طریق مردم عادی نیز گسترش و تبلیغ یافته است. کسانی که در این عرصه زحمت کشیده و علوم الهی را کسب نموده باشند در زمره این افراد قرار میگیرند. نمونه آن را در صدر اسلام نیز میتوان مثال زد که پیامبر اسلام گروهی از مسلمانان را برای گسترش دین به حبشه فرستاد و ایشان برای امر تبلیغ دین رهسپار دیار دور شدند. [1]
بنابراین تبلیغ دین بعد از دریافت و ابلاغ عمومی آن که از جانب پیامبران انجام میشود، بر دوش عالمان دینی است. با توجه با اینکه پیامبران نیز از جنس بشر بوده «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ [فصلت/6] من، بشرى چون شمايم» و عمر ایشان نیز به مانند عمر سایر مردم است، و اینکه بیان همه ریزهکاریها و احکام در فرصت محدود عمر یک انسان نمیگنجد بنابراین طبیعی است که جامعه به وجود متخصصین دینی که بتوانند احکام دینی ار از منابع آن استخراج نمایند، لازم و ضروری به نظر میرسد. چرا که اگر این مورد را از موارد ضرورت استثناء کنیم و نیاز به متخصص دینی را لازم نداریم در واقع میبایست نسبت به عدم نیاز به وجود متخصصین دیگر نیز چنین عقیدهای داشته باشیم و این خلاف عقل و منطق است.
کسانی که به نظریه روحانیتهراسی دامن میزنند در واقع انسانهای کوتهنظر و کوتهاندیشی هستند که حتی قابلیت درک ضرورتهای عقلی را هم ندارند. ایشان بدون در نظر گرفتن موارد اینچنینی که میتوان آن را از امور بدیهی به حساب آورد، با نا نادیده گرفتن سطح فکر و قدرت تحلیل اجتماعی مردم، در پی رسیدن به اهدافی همچون حذف دین از جامعه میباشند که با دادن آگاهیهای بیشتر به جامعه، ان شاء الله این توطئه نیز خنثی خواهد شد.
پینوشت:
افزودن نظر جدید