جعل دو حدیث در پروژه حدیث سازی بنی‌امیه

  • 1394/12/01 - 13:14
حدیث قرطاس و مباهله از احادیث مشهور است امّا با این حال جاعلان حدیث بنی‌امیه، در روایات دیگری حدیث دوات و قلم و حدیث مباهله را تحریف کرده‌اند. بطلان و رسوایی چنین روایاتی که در برابر فضایل اهل‌بیت ساخته‌اند به قدری آشکار و روشن است که اشاره به دستان خیانت‌کار بنی‌امیه در ساخت این‌گونه روایات نیاز به توضیح ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حدیث قرطاس از احادیث مشهوری است که بخاری و مسلم در چند جای کتاب خود با عبارت و مضامین مختلف روایت کرده‌اند، مبنی بر این‌که برخی از صحابه که نام عمر بن خطّاب نیز در میان آن‌ها تصریح شده، با درخواست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای نوشتن وصیت مخالفت کردند: «هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بستر احتضار بود، گروهی از جمله عمر بن خطّاب نزد حضرت، حاضر بودند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بشتابید تا مطلبی برایتان بنویسم که پس از آن، هرگز گمراه نشوید! عمر بن خطّاب که در آن جمع حاضر بود، گفت: بیماری بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غلبه کرده، قرآن میان شما هست و همان برای ما کافی است. حاضران، در این موضوع اختلاف نموده و سخنان ضد و نقیض گفتند.
برخی با عمر موافقت و برخی مخالفت کردند و چون اختلاف بالا گرفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: برخیزید و از جلوی چشم من دور شوید!»[1]
امّا با این حال ببینیم جاعلان حدیث، در روایت دیگری حدیث دوات و قلم را چگونه تحریف کرده‌اند: «عایشه گوید: هنگامی‌که حال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وخیم شد، حضرت به عبدالرحمان بن ابی‌بکر فرمود: کتف گوسفند و یا لوحی بیاور تا برای ابوبکر نوشته‌ای بنویسم که با او مخالفت نشود! و چون عبدالرحمان از جای برخاست، حضرت فرمود: ای ابوبکر! خدا و مؤمنان امتناع دارند از این‌که با تو مخالفت شود.»[2]
به راستی، چرا این‌گونه جاها که در پروژه‌ی حدیث سازی بنی‌امیه است نمی‌گویند ـ پناه می‌بریم به خدا ـ بیماری بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غلبه کرده و هذیان می‌گوید؟
در حدیث جعلی دیگری که ابن عساکر، سیوطی و متقی هندی آن را روایت کرده‌اند، در حدیث مباهله دستبرد زده و همان‌گونه که معمولاً چنین می‌باشد برای باور مردم عوام و ساده‌لوح این‌‌گونه روایات به اهل‌بیت (علیهم السّلام) نسبت داده می‌شود؛ چنان‌که این روایت نیز به امام صادق (علیه السّلام) و پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السّلام) نسبت داده شده و این‌گونه روایت کرده‌اند: «جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده چون آیه مباهله نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر، عمر، عثمان و علی (علیه السّلام) و فرزندان آن‌ها را برای مباهله همراه خود آورد.»[3]
گرچه بطلان و رسوایی چنین روایاتی که در برابر فضایل اهل‌بیت (علیهم السّلام) ساخته‌اند به قدری آشکار و روشن است که اشاره به دستان خیانت‌کار بنی‌امیه در ساخت این‌گونه روایات نیاز به توضیح نداشته و اهداف جعل چنین روایاتی به خوبی روشن است و پاسخ آن‌ها روشن‌تر؛ به همین‌رو، در ردّ آن‌ها اشاره به چند نکته را کافی می‌دانیم:
اولاً: عدم ذکر این روایت در کتاب‌های دست اوّل اهل‌سنت هم‌چون: صحاح ستّه، سنن، مسانید و حتی کتاب‌هایی هم‌چون المعجم الکبیر و الاوسط و الصغیر اهل‌سنت.
ثانیاً: عدم تاب مقاومت سند این روایت با سند روایات متضاد که در کتاب مسلم، ترمذی، مسند احمد حنبل و دیگر کتب دسته اول اهل‌سنت آمده؛
خصوصاً با تصریح حاکم نیشابوری بر تواتر روایات وارده درباره اهل‌بیت (علیهم السّلام).
ثالثاً: عدم توجه شخصی هم‌چون ابن‌تیمیه به این روایت که شخصی هم‌چون او برای معارضه با فضایل اهل‌بیت (علیهم السّلام) به هر دلیل سستی متمسّک می‌گردد.
رابعاً: وجود دو تن هم‌چون سعید بن عنبسه رازی و هیثم بن عدی در سند این روایت که علمای رجال اهل‌سنت بر کذّاب بودن این‌دو اتّفاق نظر دارند.

پی‌نوشت:
[1]. «لما حضر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم):  هلموا أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده. فقال عمر: إن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن حسبکم کتاب الله فاختلف أهل البیت و اختصموا فمنهم من یقول: قربوا یکتب لکم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). و منهم یقول ما قال عمر. فلما أکثروا اللغط و الاختلاف قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):  قوموا عنی.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2680.
[2]. «عن عائشة قالت لمّا ثقل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لعبد الرّحمن بن أبی بکر إئتنی بکتف أو لوح حتّی أکتب لأبی بکر کتابا لا یختلف علیه فلمّا ذهب عبد الرّحمن لیقوم قال أبی الله و المؤمنون أن یختلف علیک یا أبا بکر.» مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 6، ص 47.
[3]. «عن جعفر بن محمّد، عن أبیه فی هذه الآیة: فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم. قال: فجاء بأبی بکر وولده، و بعمر وولده، و بعثمان وولده، و بعلیّ وولده.» تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، دارالفکر، بیروت، ج 39، ص 177.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.