ردی بر نظریه عدم عصمت حضرت رسول اکرم
در منابع تفسیری و کلامی شیعه نیز به این شبهه پاسخ دقیقی داده شده است. به عنوان مثال سید مرتضی نیز در مورد جمله (عفی الله عنک) میفرماید: «این جمله، وقوع معصیت و غفران عقاب را اقتضا ندارد، بلکه اینگونه جملات، برای تعظیم و ملاطفت در خطاب هم کاربرد دارد. مانند جمله «ارأیت رحمک الله و غفرالله لک». و اصلاً مقصود متکلم هیچ گونه عقاب از ذنوب...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به مناسبت ایام میلاد سراسر سعادت ختم رسولان حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن شدم به یکی از شبهاتی که بر وجود نازنین آن حضرت مطرح کردند، اشاره نموده و پاسخی به آن بدهم.
مقدمتا لازم به ذکر است که برخی از دشمنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اینکه عصمت آن حضرت را زیر سوال ببرند، وقاحت را به اوج رسانده و به آیات نورانی خدا تمسک کردند.
یکی از این آیات، آیه 43 سوره مبارکه توبه میباشد. خداوند در این آیه شریفه میفرماید: «عَفَا اللهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ [توبه/43] خدا تو را ببخشد و عفو کند، چرا پیش از آنکه حال راستگویان بر تو روشن شود و دروغگویان را بشناسی، به آنان اذن قعود و نرفتن به میدان جهاد دادی؟»
تنقیح بحث
ابتدا ببینیم شأن نزول این آیه چیست؟
از آیات قبل استفاده مىشود که گروهى از منافقان نزد پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در جنگ تبوک معذور بدارد، و پیامبر نیز عذر آنها را پذیرفت و به این عده اجازه توقف در مدینه را داد.[1] شبههای که در این آیه در خصوص نبی خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شده است مربوط به جملات «عَفَا اللهُ عَنکَ» و« لِمَ أذِنَت لَهُم» است. گروهی که به عصمت پیامبران اعتقادی ندارند به این دو جمله از آیه چنین استدلال میکنند که اجازه پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) به این گروه بر خلاف مصلحت بود. یعنی خطا و لغزشی بود که از پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) سر زد ولی خداوند ایشان را بخشید. آنها میگویند عفو خداوند در این آیه زمانی معنا پیدا میکند که اشتباه و خطایی از پیامبر سرزده باشد و الا عفو بیمعناست. پس اذن پیامبر خطا و لغزش به حساب میآید و خداوند با جمله «لِمَ أذِنَت لَهُم» حضرت را توبیخ کرده و مورد عتاب قرار داده است.
منشأ شبهه
متأسفانه با رجوع به تفاسیر بزرگی همچون کشاف و تفسیر کبیر فخر رازی و تفسیر المنار میبینیم که این مفسرین تلویحا اشاره به خطا و لغزش پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) دارند و عصمت حضرت را زیر سؤال میبرند. کشاف در ذیل این آیه میگوید: «جمله (عفی الله عنک)، کنایه و استعاره از جنایت و جرم است، چون عفو به دنبال جرم و جنایت میآید و معنایش این میشود که تو خطا کردی و چه فعل بدی انجام دادی».[2]
پاسخ به شبهه
با رجوع به کتب مهم تفسیری و روایی در مییابیم که این کلام، سخنی سست و بیاساس است. چرا که مفسرین بزرگی از فریقین به این شبهه در ذیل همین آیه پاسخ گفتند و جای تعجب است که چرا معاندین و دشمنان اسلام، این کلمات را ندیدهاند و یا به آن تمسک نکردند. مثلا فخررازی که خود یکی از دشمنان اهلبیت(علیهم السلام) است وقتی به این آیه میرسد، ابتدا این شبهه را مطرح نموده و سپس پنج دلیل بر رد این شبهه بیان میکند. هرچند که در نهایت قائل میشود که عفو در آیه به خاطر ترک اولی بوده است نه خطا و گناه.[3] یا احمد بن منیر اسکندری که یکی از شارحان تفسیر کشاف است، در ذیل این آیه گفته است: «سزاوار نیست زمخشری این آیه را به نحو فوق تفسیر کند. چرا که بنابر ادله دیگر، پروردگار پیغمبر خود را بالاتر از این حرفها قرار داده که صراحتاً چنین عتابش نماید.[4]
در منابع تفسیری و کلامی شیعه نیز به این شبهه پاسخ دقیقی داده شده است. به عنوان مثال سید مرتضی نیز در مورد جمله (عفی الله عنک) میفرماید: «این جمله، وقوع معصیت و غفران عقاب را اقتضا ندارد، بلکه اینگونه جملات، برای تعظیم و ملاطفت در خطاب هم کاربرد دارد. مانند جمله «ارأیت رحمک الله و غفرالله لک». و اصلاً مقصود متکلم هیچ گونه عقاب از ذنوب و عافیت از آن نیست. و اما جمله (لم أذنت لهم) ظاهر در استفهام است و مراد از آن استخراج ذکر علت اذن دادن از جانب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و ضروری نیست که وجوباً و حتماً حمل برعقاب شود. پس این لفظ مخصوص در عقاب نیست. غایت کلام اگر کسی ادعا کند، میتواند نسبت ترک اولی به آن حضرت بدهد.[5]
اما علامه طباطبایی (رحمه الله) میفرماید: «در این آیه اصلاً دلالت بر ترک اولی هم نیست، چه برسد به گناه و ذنب و عفو آن. مناسب مقام این است که خطاب و عتاب را متوجه مخاطب ساخته از این باب که (به درب میگوید تا دیوار بشنود) ولی منظورش همان افاده ظهور و وضوح دروغ منافقین است، این نوع خطاب یکی از آداب کلام است. جمله (عفی الله عنک) خبریه نیست که عفو بر عقاب را ثابت کند، بلکه جمله انشائیه دعائیه است از باب جمله فارسی (خدا پدرت را بیامرزد). پس آیه کریمه در لسان عقاب، مدح لطیفی دارد. دال بر سخنان ما آیه بعدی است که واضح میکند، اذن دادن پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مصلحت بیشتر داشته است. خداوند در آیه 47 همین سوره میفرماید: «لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ.[توبه/47] اگر متخلفین با شما همراهی میکردند و در جهاد و میدان جنگ شرکت میکردند جز ضعف و تردید و ایجاد اضطراب بر شما چیزی اضافه نمیکردند بلکه در بین نیروهای مومن شروع به فتنهانگیزی میکردند و البته در میان مومنین کسانی ساده و بیاطلاع هستند که تحت تاثیر این فتنهانگیزان قرار بگیرند و خدا بر اعمال ظالمان آگاه است.»
به عبارت دیگر می توان کلام علامه طباطبایی را اینگونه بیان کرد که آیه هدف دیگری را تعقیب میکند و آن اظهار ملاطفت و مهربانی به رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) است. گویی آیه میخواهد بگوید که ای رسول خدا چرا تا این حد انعطاف و نرمش نشان دادی و به آنها اذن دادی و نگذاشتی ماهیت کثیف دشمنانت آشکار گردد. پس هدف از این خطاب تند، بیان ماهیت منافقان بود.
همانطور که از آیه پیداست مصلحت اذن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشخص است چرا که خداوند فرمودند که اگر آنها در جنگ شرکت میکردند ایجاد تفرقه و فتنه میکردند. پس ظاهر آیه عتاب است، ولی باطناً مدح لطیفی برای پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.[6]
صاحب تفسیر اطیب البیان این اشکال را با کمک آیات دیگر قرآن پاسخ داده است. ایشان در خصوص این آیه میگوید: «با دقت در چند آيه از آيات شريفه قرآن جواب اشكال بكلى داده ميشود. مثلا:
1) آیه 62 سوره مبارکه نور که خداوند خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: « ... فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ... [نور/62] پس هنگامی که از تو برای پارهای از کارهایشان رخصت خواستند به هر یک از آنان که خواهی رخصت بده». طبق این آیه خداوند اذن تام به رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) داده است و شایسته نیست که با وجود اذن تام، عقاب هم موجود باشد.
2) آیه 94 سوره مبارکه نساء که خداوند فرمودند: «...وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً... [نساء/94] به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مىكند مگوييد تو مؤمن نيستى» طبق این آیه همانگونه که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اظهار اسلام منافقين را میپذيرفت با اينكه به نفاق آنها علم داشت، به همين نحو كسانى كه میآمدند و ادعای عذرى برای خروج از جهاد میکردند، حضرت میپذيرفت.[7]
حال سوالی که مطرح میباشد این است که با وجود روایات و ادله محکم مبنی بر عصمت رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و با وجود کلمات بزرگان اهل سنت مبنی بر مصون بودن پیامبر از اشتباه، آیا شبهات این چنینی در شأن و منزلت رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) هست یا خیر؟ آیا مستشکلین معاند کلمات بزرگان خود را نمیبینند. آیا غیر از آن است که دستهایی پشت پرده وجود دارد تا چهره حبیب خدا را تخریب کنند تا دین اسلام را از بین ببرند؟
پینوشت:
[1]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، انتشارات اسلامی، قم: ج9، ص371
[2]. «عَفَا اللَّهُ عَنْكَ كناية عن الجناية، لأنّ العفو رادف لها و معناه أخطأت و بئس ما فعلت» الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشری، دارالکتب العربی، بیروت: ج2، ص247.
[3]. التفسیر الکبیر، فخر رازی، دار احیاءالتراث، بیروت: ج16، ص59.
[4]. موجود در پاورقی تفسیر کشاف. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشری، دارالکتب العربی، بیروت: ج2، ص247.
[5]. تنزیه الانبیاء، سید شریف مرتضی: ص160.
[6]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، انتشارات اسلامی، قم: ج9، ص371
[7]. اطیب البیان، عبدالحسین طیب، انتشارات اسلامی، تهران: ج7، ص428.
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید