آیا تبریک عید غدیر به برادران دینی، علامت نفاق است؟!

  • 1398/05/25 - 08:34
چند مدت قبل مولوی محمد حسین گرگیج امام جمعه اهل سنت آزادشهر و مدیر دارالعلوم فاروقیه گالیکش، در یکی از صحبت‌هایش گفت: «هرکس عید غدیر را به برادرانش تبریک بگوید این شخص منافق است». در پاسخ باید گفت که این ادعا بر اساس کتب معتبر اهل سنت محکوم است، چرا که عمر از کسانی بود که بعد از معرفی امام علی (علیه السلام) به خلافت، به ایشان تبریک گفت...

چند مدت قبل مولوی محمد حسین گرگیج امام جمعه اهل سنت آزادشهر و مدیر دارالعلوم فاروقیه گالیکش، در یکی از صحبت‌هایش گفت: «هرکس عید غدیر را به برادرانش تبریک بگوید این شخص منافق است.» در پاسخ باید گفت که این ادعا بر اساس کتب معتبر اهل سنت محکوم است، چرا که عمر از کسانی بود که بعد از معرفی امام علی (علیه‌السلام) به خلافت، به ایشان تبریک گفت. اکنون چند روایت معتبر در این موضوع بیان می‌کنیم.

غزالی، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم درباره تبريک و تهنيت خليفه دوم و پيمانى كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نويسد: «از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام، خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود که هر كس من مولای او هستم، على مولای او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا، به على بن ابی‌طالب اين گونه تبريك گفت: "تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولای من و هر مولاى ديگرى هستی". اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه‌السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه‌السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد که «فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا» یعنی پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‌‏اى كردند.»[1]

روايت براء بن عازب: احمد بن حنبل و بسيارى از بزرگان اهل سنت داستان بيعت خليفه دوم را اين گونه نقل مى‌كنند: «براء بن عازب مى‌گويد که در حجة الوداع همراه رسول خدا بوديم، زير درخت‌ها را تميز كردند، فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد، سپس رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) دست على را گرفت و سمت راستش قرار داد و فرمود: آيا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نيستم؟ گفتند: آري، فرمود: آيا همسران من مادران شما نيستند؟ گفتند: آری، فرمود: هرکه من مولای ایم، پس اين على مولای اوست. خداوندا دوست بدار آنكه على را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را. عمر گفت: مبارک باشد بر تو اى علی، تو اكنون مولای من و تمام مؤمنان هستی.»[2]

روايت ابوهريره: خطيب بغدادى در ترجمه حبشون بن موسى مى‌نويسد: «از ابوهريره نقل شده است كه گفت: كسى كه روز هجدهم ذى حجه را روزه بگيرد ثواب روزه شصت ماه براى وى نوشته مى‌شود، اين روز، روز غدير خم است، روزى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على را گرفت و فرمود: آيا من رهبر مؤمنان نيستم؟ گفتند: چرا اى رسول خدا. فرمود: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. عمر گفت: تبريک، تبريک اى پسر ابوطالب، تو اكنون مولاى من و مولاى هر مسلمانی، سپس اين آيه نازل شد: "امروز دين شما را كامل كردم." اين حديث به عنوان روايت حبشون مشهور شده است، گفته شده كه فقط او اين روايت را نقل كرده است؛ در حالى احمد بن عبد الله نيز از على سعيد... از أبى هريره نقل كرده است.»[3]

با توجه به این روایات باید گفت که اگر تبریک گفتن در عید غدیر از علائم نفاق است، پس چرا عمر به امام علی (علیه السلام) تبریک گفت؟

پی‌نوشت:

[1]. «واجمَعَ الجَماهير عَلى مَتنِ الحَديث مِن خطبَتِه في يَومِ عيد غَدير خُم باتفاق الجميع وهو يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي و مولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول و فتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فَعادَوا إلى الخلافِ الأول فَنَبَذوهُ وَراء ظُهورِهِم وَاشتَرَوا بِه ثمناً قَليلاً.» أبو حامد محمد بن محمد الغزالي، سر العالمين وكشف ما في الدارين، ج 1، ص 18، باب في ترتيب الخلافة والمملكة، تحقيق: محمد حسن محمد حسن إسماعيل وأحمد فريد المزيدي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الأولى، 2003م.
[2]. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عَفَّانُ ثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ أنا عَلِىُّ بن زَيْدٍ عن عَدِىِّ بن ثَابِتٍ (وأبي هارون العبدي) عَنِ الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال كنا مع رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم في سَفَرٍ فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ فنودي فِينَا الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم تَحْتَ شَجَرَتَيْنِ فَصَلَّى الظُّهْرَ وَأَخَذَ بِيَدِ علي رضي الله عنه فقال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِىٍّ فقال من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من ولاه وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلك فقال له هنياء يا بن أبي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولى كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ.» أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 281، ح18502، ناشر: مؤسسة قرطبة، مصر ؛ فضائل الصحابة لابن حنبل ج 2، ص 596، 1016 و ج 2، ص 610، ح1042، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة، بيروت، الطبعة الأولى، 1983م ؛ الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 3، ص 632، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، بیروت: دار الكتاب العربي، الطبعة الأولى، 1987م؛ و...
[3]. «أنبأنا عبد الله بن علي بن محمد بن بشران أنبأنا علي بن عمر الحافظ حدثنا أبو نصر حبشون بن موسى بن أيوب الخلال حدثنا علي بن سعيد الرملی حدثنا ضمرة بن ربيعة القرشي عن بن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة قال: من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غدير خم لما أخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال ألست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنزل الله اليوم أكملت لكم دينكم. اشتهر هذا الحديث من رواية حبشون وكان يقال إنه تفرد به وقد تابعه عليه أحمد بن عبد الله بن النيري فرواه عن علي بن سعيد أخبرنيه الأزهري حدثنا محمد بن عبد الله بن أخي ميمي حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النيري إملاء حدثنا علي بن سعيد الشامي حدثنا ضمرة بن ربيعة عن بن شوذب عن مطر عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة قال من صام يوم ثمانية عشر من ذي الحجة وذكر مثل ما تقدم أو نحوه. ومن صام يوم سبعة وعشرين من رجب كتب له صيام ستين شهرا وهو أول يوم نزل جبريل عليه السلام على محمد صلى الله عليه وسلم بالرسالة.» الخطيب البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر، تاريخ بغداد، ج 8، ص 289، بیروت: دار الكتب العلمية ؛ الشجري الجرجاني، المرشد بالله يحيى بن الحسين بن إسماعيل الحسني، كتاب الأمالي وهي المعروفة بالأمالي الخميسية، ج 1، ص 192، و ج1، ص 343، و ج2، ص102، تحقيق: محمد حسن اسماعيل، بیروت: دار الكتب العلمية، الطبعةالأولى، 2001م ؛ ابن عساكر الدمشقي، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص 233، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، بیرون: دار الفكر

تولیدی

دیدگاه‌ها

در عجبم که شما اینهمه دلیل می آورید اما باز واقعه غدیر در ابهام مانده,ای کاش می توانستیم بدانیم ...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.