علم بهتر است یا عبادت؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_دشمنان اسلام ناب محمدی چند وقتیست که با ایجاد شبهه جدید، سعی دارند از ارزش اسلام نزد مردم اروپا و غرب بکاهند. آنها با فضاسازی و برنامهریزی دقیق سعی دارند علم را در اسلام کمرنگ کنند و به جای آن بیان کنند اسلام دین عبادت و زهد است و به نوعی مخالف علمآموزی!
در این نوشتار برآنیم که از ارزش علم در اسلام دفاع کنیم تا مخاطبین فرهیخته پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب به اهمیت موضوع پیببرند. بدون شک هر انسانی با بررسی سطحی متون دینی، به این نتیجه میرسد که عظمت علم و عالم از نظر اسلام در حدی است که هیچگاه زاهد یا عابد به آن مقام نمیرسد. حتی خداوند در قرآن به پیامبرش دستور میدهد: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون ... ؛ [ای پیامبر! ] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمیداند برابر است.» [۱] از نظر اسلام علم و ایمان هر کدام نقشی متفاوت در سازندگی آینده انسان دارند. نقش علم این است که راه ساختن را به انسان ارائه میدهد. پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را به علم و سواد تشویق میکرد، کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند، برخی از یارانش را فرمان داد زبان سریانی بیاموزند. این تأکید و تشویقها درباره علم سبب شد که مسلمین با همت و سرعت بینظیری به جستجوی علم در همه جهان پرداختند، آثار علمی را هر کجا یافتند به دست آوردند و ترجمه کردند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه علاوه بر این که حلقه ارتباطی شدند میان تمدنهای قدیم یونانی، رومی، ایرانی، مصری، هندی و غیره و تمدن جدید اروپایی، خود یکی از شکوهمندترین تمدنها و فرهنگهای تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و میشود. [۲]
با بررسی متون دینی به راحتی متوجه میشویم که ارزش علم در اسلام به اندازهای است که در کتب حدیثی همیشه یک باب مخصوص ارزش علم و جایگاه آن در اسلام وجود دارد و میفرمایند جستجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است و هیچ استثنائی هم ندارد، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنائی ندارد. در احادیث ما از زبان حضرت مسیح عیسی بن مریم (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «خذوا الحق من اهل الباطل و لاتأخذوا الباطل من اهل الحق، کونوا نقاد الکلام؛ حق را بگیرید و بپذیرید و لو از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید و لو از اهل حق، خودتان صراف سخن و سخن شناس باشید.» [۳] به هر حال این سلسله احادیث، قید و محدودیت را در باب علم از لحاظ صرف ارتباط، یعنی از لحاظ کسانی که یک نفر مسلمان علم خود را از آنها فرا میگیرد برداشته است؛ زیرا ممکن است یک وظیفهای از این نظر محدود باشد. مثلا نماز جماعت را باید به یک نفر اقتداء کرد، اما شرط دارد، شرطش این است که مسلمان باشد، مؤمن باشد، عادل باشد. اما در تعلیم و تعلم هیچیک از این شرطها منظور نشده. اسلام جامعهای میخواهد عزیز و مستقل و متکی به خود. اسلام نمیپسندد که یک ملت مسلمان، زیردست و تو سری خور یک ملت غیرمسلمان بوده باشد: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا؛ خداوند نمیپسندد که کافران بر مسلمانان سیطره و تسلط داشته باشند.» [۴] اسلام نمیپسندد یک ملت مسلمان همیشه دست به سوی یک ملت دیگری به عنوان قرض یا کمک بلاعوض دراز کند. اسلام نمیپسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اسلام نمیپسندد که مسلمانان همین که بیماری سختی پیدا کردند خودشان طبیب و وسائل کافی نداشته باشند و بیماران را به دوش بکشند و به سوی ملتهای غیرمسلمان بروند ولی اسلام مسلمانان را آزاد گذاشته از تمام مردم جهان علم فراگیرند و نزد آنها شاگردی کنند. فریضه علم به عنوان یک کلید و مفتاح برای انجام سایر فرائض و منظورهای اسلامی شناخته شده و به اصطلاح فقهاء، واجب تهیوئی است و بالنتیجه اگر شئون حیاتی مسلمین شکلی به خود بگیرد که وابستگی بیشتری به علم پیدا کند، فریضه علم هم اهمیت و لزوم و توسعه و عموم بیشتری پیدا میکند. هر علمی که به حال اسلام و مسلمین نافع است و برای آنها لازم است آن را باید از علوم دینی شمرد و اگر کسی خلوص نیت داشته باشد و برای خدمت به اسلام و مسلمین آن علم را تحصیل کند، مشمول اجر و ثوابهائی که در تحصیل علم گفته شده هست، مشمول این حدیث است که «و ان الملائکة لتضع اجنحتها لطالب العلم؛ فرشتگان، زیر پای طالبان علم پر مینهند». اما اگر خلوص نیت در کار نباشد تحصیل هیچ علمی و لو یاد گرفتن آیات قرآن باشد اجر و ثوابی ندارد. جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضاء میکند که هر علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علم دینی بخوانیم. [۵]
منابع:
[۱] سوره زمر، آیه ۹
[۲] انسان در قرآن، مرتضی مطهری، صفحه ۳۶-۳۵
[۳] بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۹۶
[۴] سوره نساء، آیه ۱۴۱
[۵] ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۱۷۸-۱۷۱
افزودن نظر جدید