داستان زیبا از توسل بانوی ژاپنی تازه مسلمان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خاطرات زیبا و خواندنی از یک خانم ژاپنی مسلمان شده در کتاب «تولد در توکیو» آمده است؛ وی میگوید: در يك جامعه ضداسلام، مجبور بودم مخفيانه تحقيق كنم. بعد از مطالعه زياد و تحقيق و جستوجو، تصميم خودم را گرفتم؛ با مركز مسلمانان توكيو كه وابسته به اهل تسنن بود، تماس تلفنی گرفتم و شهادتين گفتم. بعد از 10 ماه متوجه شدم ترجمه ژاپنی قرآنی كه از همان مركز به من داده شده، ايرادات فراوانی دارد؛ مثلاً در آيه ولايت كه اشاره به انگشتر دادن حضرت علی (علیهالسلام) به مسكين دارد، از عبارت «هم راكعون» برای معرفی ايشان استفاده شده، اما اين كلمه «سجده كننده» ترجمه شده بود؛ يا در ترجمه آيه وضو، اصلاً اشارهای به مسح نشده بود؛ يا در آيه تطهير، اهل بيت را همسران پيامبر معرفی كرده بودند؛ اين اختلافات باعث شد تحقيقاتم را بيشتر كنم؛ تنها منبع من اينترنت بود كه متأسفانه آنجا هم جواب درستی نگرفتم.
به من میگفتند بايد اينها را همينطور كه هست قبول كنم؛ اما من دستبردار نبودم و از هر مسلمانی كه در اينترنت پيدا میكردم، سؤالهايم را میپرسيدم. در كل از اهل تشيع جوابهای قانعكنندهتری گرفتم، چون توصيه میكردند مطالعه كنم و بعد انتخاب كنم.
اين كار آنها، من را ياد آيه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» میانداخت و فهميدم اگر بخواهم راه درست را پيدا كنم، بايد از اين شيوه پيروی كنم؛ دقيقاً 10 ماه بعد از تشرفم به اسلام، شيعه شدم.
پینوشت:
تولد در توکیو، خاطرات اتسوکو هوشینو، حامد علی بیگی، بهزاد دانشگر، چاپ هشتم، تابستان 1400، نشرعهد مانا.
افزودن نظر جدید