افزودن نظر جدید

اما در ادامه پرحرفی ها عرض کنم که مکتب طاهری چندان هم بومی به نظر نمی رسید و خودش هم تسلطی به متن های کلاسیک کهن و ادبی عرفان سنتی ایران نداشت . بیشتر شبیه مکاتبی بود که متعلق به قومیت های مختلف آمریکای لاتین هستند و در دهه شصت موج ترجمه های آنها به ایران رسید مثل کارلوس کاستاندا که در آن هم تاکید زیادی بر کوتاه کردن راه طریقت و یک شبه عارف کامل شدن توسط معجزات استاد !( فلان پیرمرد بیسواد معتاد به قارچ های توهم زا یا پیوتل ) شده است . دقیقا برعکس مکاتب ایرانی همگی بر سیروسلوک تا آخرین لحظه عمر و سالهای طولانی برای مرحله دارند و این حرف بایزید را حتما شنیده اید که می گوید سالها آهنگر نفس خویش بودم و....از همه اینها گذشته رشد معنوی چیزی نیست که بشود فشرده و سریع انتقال داد . رشد معنوی که هیچ اگر من به شما بگویم یک شبه فوتبالیست می شوید قطعا به عقل من شک خواهید کرد تا چه برسد به عرفان و رشد به مراحل بالای معنوی و....همان حکایت همیشگی مدعی و..دست غیبی که بر سینه نامحرم می خورد بدون استثنا..
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.