بهائیت وشیخیه
شعار جدایی دین از سیاست که از جوامع غربی سرچشمه میگیرد، در جهت تضعیف جوامع اسلامی و عدم توجه مسلمانان به احکام سیاسی و اجتماعی است. سران بهائی که خود از عمّال غرب و وابسته به دولتهای استعماری بودند، سعی در القای این شعار بین مسلمانان داشتند. اما چیزی که در واقع آشکار است نقض این حکم و شعار توسط بهائیان به کرات است.
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهائیان و همچنین بهاءالله مدعیاند که این اصل را بهاءالله ابداع کرده و قبلاً در هیچ یک از ادیان وجود نداشته است. اما با یک بررسی اجمالی مشخص میشود که قبل از اینکه فرقهی بهائیت به وجود بیاید، دین مبین اسلام به این اصل پرداخته و سفارش به آن کرده است.
بهائیان همواره سعی میکنند آئین ساختگی خود را حق نشان دهند و با تمسک به آیات و روایات اسلامی، حقانیت این آئین را اثبات کنند و در این بین از هیچ گونه تفسیر به رأیی از قرآن ابائی ندارند، درحالی که علمای اسلام را متهم به تفسیر به رأی مینمایند. آنها حتی برخی از کلمات قرآن را بدون توجه به سخنان لغت شناسان عرب به نفع خود معنا میکنند.
رؤسای بهائیت به پیروی از سکولار مذهبان غرب، مداخله در سیاست را ممنوع کردهاند، به طوری که عبدالبهاء میگوید: ملاک خروج از بهائیت، مداخله در سیاست است. این درصورتی است که سیاست به معنای قدرت برای احقاق حقوق مردم است. به نظر میرسد هدف از بیان این حکم، همسویی و سکوت در مقابل استعمارگران و چپاول کشورهای مظلوم است...
بهائیان پیمودن راه برای زیارت قبور را جایز نمیدانند. این حکم بهائیان، از وهابیت گرفته شده و به نوعی همسویی با استعمارگران است؛ زیرا مقصود اصلی، جلوگیری از زیارت قبور ائمه اطهار میباشد؛ به علاوه عبدالبهاء که معتقد است زیارت اولیای حق پسندیده است، در نتیجه پیمودن مسافت، که مقدمهی آن هست، باید همین حکم را داشته باشد.
از جمله احکام بهائیان، حکم مجازات شخصی است که خانهای را آتش زده که باید او را سوزاند و همچنین در مورد کسی که شخصی را کشته، میتوان از قصاص وی صرفنظر کرد و او را به حبس اَبَد محکوم نمود. این احکام با اشکالاتی مواجه است، از جمله اینکه در این حکم، بین قتل و سوزاندن خانه، فرق گذاشته نشده و سوزاندن نمیتواند مجازات آتشزننده باشد.
در حالی که حوادث اخیر یمن و قتل عام هزاران انسان بیگناه قلب هر انسانی را جریحهدار میکند و حتی صدای بیتفاوتترین جوامع غربی را هم در آورده، باز هم میبینیم از بهائیان صدایی در نمیآید. آنها تابع اربابان اسرائیلی خود هستند و هر جا که منافع اسرائیل در خطر باشد وحدت عالم انسانیشان گل میکند و الا دیگران را اصلاً انسان نمیدانند.
از جمله احکام تأمل برانگیز بهائیت، حکم ایشان برای سارق است، مرحلهی اول: تبعید، مرحلهی دوم: زندان، مرحلهی سوم: گذاردن علامتی در پیشانی او. این حکم با اشکالاتی مواجه است از جمله: 1: حکم کلی بیان شده 2: برای زنان مجازات مشخص نشده 3: داغ زدن بر پیشانی در هیچ دینی سابقه نداشته و... که الهی بودن این حکم و آئین زیر سؤال میرود.
یکی از تعالیم بهائیت، تعلیم الفت دین است که بهائیان مدعیاند باید در دین الفت و محبت وجود داشته باشد و اگر چنین نباشد، دینی وجود ندارد. با نگاهی گذرا به بابیت میبینیم که بنیانگذار آن به این تعلیم اعتقادی نداشته و علاوه بر آن دستور جنگ و قتل و... صادر کرده است. پس بابیت دین نمیباشد و بهائیت نیز چون در ادامهی بابیت است، دین نیست.
آیت الله فاضل لنکرانی، بهائیان را کافر و نجس میداند و فرموده است: سلام کردن ابتدایی به آنها جایز نیست. ایشان غذای بهائیان را نجس و خوردن آن را حرام دانسته است. ازدواج با بهائیان طبق فتوای ایشان باطل است و هر وقت شخصی متوجه شود که همسر او بهائی شده است باید بدون طلاق و فوراً از او جدا شود و ماندن در نزد او حرام است.
تقسیم ارث در میان بهائیان، از احکام تأمل برانگیز این فرقه است که توسط رهبر این فرقه صادر شده، در این حکم سهام مخصوصی برای معلّمِ میّت و نهاد رهبری بیتالعدل در نظر گرفته شده است. این در صورتی است که اشخاص درجه یک نظیر پدربزرگ در رتبهی بعد از بیتالعدل قرار دارند؛ در کل میتوان گفت که این حکم صرفا کسب درآمدی برای رهبران بهائیت است.
یکی از اصول دوازدهگانه بهائیت این است که دین باید سبب الفت و محبت باشد و این الفت و محبت نه تنها نسبت به خود بهائیان، بلکه باید نسبت به غیر بهائیان نیز وجود داشته باشد. اما با کمی دقت در منابع بهائیان میبینیم که بهائیان نه تنها نسبت به دیگران الفت و محبت نداشتند، بلکه بین خودشان بر سر جانشینی، اختلاف داشتهاند...
از جمله احکام عجیب بهائیان تجویز رِبا توسط سران این فرقه است؛ این حکم مسلک بهائی با اشکلاتی مواجه است از جمله اینکه: ربا مانع احسان و نوع دوستی میشود. همچنین ترویج ربا با عث رکود در اقتصاد میشود، چون تمایل به تجارت کم میشود. و نیز ربا موجب افزایش اختلاف طبقاتی و باعث فساد اقتصاد میشود و جامعه را به زوال میکشاند.
بهائیان به حکم تقلید در مذهب شیعه خُرده میگیرند و آن را باطل میدانند؛ در جواب میگوییم: تقلید از متخصص در جوامع امروزی بسیار ضروری است. بهائیان خود از پیامبر دروغینشان کورکورانه تقلید میکنند، بعلاوه اینکه دستورات رهبرشان بسیار ناقص و محدود است و به بیدینی میانجامد، در نتیجه این تعلیم، همنوایی با استعمار در جهت تضعیف علماء است