بهائیت وشیخیه
در یکی از برنامههای شبکهی آئین بهائی، کارشناس برنامه مدعی شد جامعهی بهائی با نقد مبانی خود مشکلی ندارد و تا جایی که بتواند پاسخ میگوید، اما بر خلاف ادعای کارشناس این برنامه، با بررسی سخنان رهبران بهائی، در مییابیم که رهبران بهائی جای هیچگونه اعتراضی را به خود باقی نگذاشته و پیروان خود را از معاشرت با دگراندیشان منع کردهاند.
شوقیافندی در زمان حیاتش، خواهران و برادران خود را ار جامعهی بهائی طرد کرد. اما پس از مرگ او، ایادی امر بهائی، به دلیل اجرای قانون انحصار وراثت در برخی کشورها، برای به چنگ آوردن اموال او و بر خلاف دستور عبدالبهاء و شخص شوقی افندی، به نزدیکان او باج دادند تا بخش اعظمی از ثروت هنگفت شوقی، از کفشان نرود!
هر چند که پیروان فرقهی بهائی سعی در انتقادپذیر نشان دادن خود دارند، اما با مرور تاریخ و سخنان رهبران این فرقه درمییابیم که نه تنها ایشان بسیار انتقادناپذیر و متعصب هستند، بلکه منتقدین خود را به کرار مورد توهین قرار دادهاند. به عنوان نمونه میتوان به توهینهای این فرقه نسبت به مردم مسلمان ایران و علمای شیعه اشاره کرد.
از جمله آیاتی که بهائیت برای اثبات حقانیت خود و استمرار فیض در ارسال پیامبران به استناد میکنند، آیهی 34 سورهی مبارکهی غافر است. در پاسخ میگوییم: علاوه بر اینکه این آیه نفیاً و اثباتاً بر مدعای ایشان اشارهای ندارد، این آیه اشاره به آمدن پیامبرانی با معجزات دارد، که بهائیان اساساً برای اثبات پیامبری رهبرانشان، منکر معجزهاند.
مستند بیبها به تهیهکنندگی حسین اسدیزاده و کارگردانی جواد یغموری، در واحد تولید ادارهی کل پژوهشهای اسلامی رسانه به ثمر رسیده و در حال حاضر آماده پخش از یکی از شبکههای سراسری است. البته مستندهای این چنینی باید ساخته و معرفی شوند تا چهرهی استعماری بهائیت نمایان شده و راه تاریک پیشروی رهبران فرقهی ضاله به جهانیان معرفی شود.
کارشناس بهائی، با بیان اینکه معضل پیشروی ادیان همیشه هویت بر اساس تقابل بوده است، بهاءالله را الگوی از میان بردن هویتهای محدود دانست. در پاسخ میگوییم که اولاً: با بررسی سخنان حسینعلی بهاء، خلاف این ادعا را کشف میکنیم و ثانیاً: رهبران و پیروان بهائی که سازش را میان خود نتوانستند برقرار کنند، چگونه داعیهی جهانی دارند.
بهاءالله که میخواست صلح اکبر ایجاد کند و کاری کند که مردم همچون یک خانواده کنار هم زندگی نمایند، در کار خود و برادرش ماند و کارشان به فحاشی و تکفیر کشید. اکنون با گذشت نزدیک به دو قرن از پیدایش بابیت و بهائیت، نه تنها جامعهی انسانی به سوی صلح نرفته، بلکه بهائیت با حمایت از ظالمین و مستکبرین، به آتش ظلم و خشونت دامن میزند.
هر آیینی برای عبادت، روش خاصی معرفی کرده است. در دین اسلام بعضی از مسائل، مشروط به قبله شدهاند: قبلهی مسلمانان، کعبه، توسط حضرت آدم (ع) بنا و پس از ویرانی در طوفان نوح (ع)، مجدداً به وسیلهی حضرت ابراهیم (ع) تجدید بنا شد، اما دستور حسینعلی نوری بر این بوده که بهائیت در حال حیات و مرگ برای اعمال، متوجه او باشند و او را قبلهی خود قرار دهند.
گلپایگانی از مبلّغان بهائی، آیاتی از قرآن که خداوند خطاب به پیامبر اسلام میگوید: اگر به ما افترا میبستی، تو را هلاک میکردیم، دلیل بر صداقت باب و بهاء معرفی میکند. در پاسخ میگوییم: اولاً: خطاب آیه به پیامبر است. ثانیاً: در مورد غیر پیامبران، سنت خداوند، مهلت دادن است، تا از روی اختیار تصمیم بگیرند و منظور، هلاکت دنیوی نیست.
کارشناس شبکه تلویزیونی «نوین» وابسته به فرقهی بهائی در برنامه خود، به بررسی موضوع تعصب پرداخته و تعصب را مانع منطق و عقلانیت معرفی میکند، اما آنچه واضح است، فرقهی بهائیت که سرکردگان آن، دستور به قتلعام دگراندیشان میدهند و یا اطلاق انسانیت بر مخالفین خود را جایز نمیدانند؛ بنا به گفتهی این کارشناس، به دور از عقلانیت است.
بهائیان ادعا دارند که مسألهی خاتمیت پیامبر گرامی اسلام با سیر تکاملی بشر و نیاز او به پیامبران، سازگاری ندارد. در پاسخ میگوییم: با دادن نقشهی جامع هدایت و بیان اصول کلّی که از جانب پیامبر خاتم به مردم ارائه شده، این مسأله را ممکن ساخته؛ به علاوه اینکه، آیات قرآن، روایات و اجماع، همگی بر ضرورت خاتمیت پیامبر اسلام، تأکید دارند.
رئیس «انجمن بهائی برای صلح عمومی» معتقد است که اصل برابری میان زن و مرد، سبب پیشگیری از خشونت و تجاوز نسبت به زنان است؛ اما هر چند که رابطهی این تساوی با جلوگیری از تجاوز، مبهم است؛ فرقهی بهائیت، (جزای عمل شنیع زنا را با دادن طلا به بیتالعدل) نشان داده که پول درآوردن به اسم دین، از دفاع کرامت زنها، برایش مهمتر است.
آنچه پیروان احسائی بدان معتقدند، در واقع افراط در باور به اهل بیت است که در منابع حدیثی از آن به «غلو» یاد میشود، چیزی که ائمهی طاهرین به شدت از آن بیزاری جسته و شیعیان خویش را از معاشرت با آنها برحذر داشتهاند، لذا نه تنها این محبت موجب تقربشان به معصومین نمیشود، بلکه در دادگاه عدل الهی باید به سبب این انحراف پاسخگو باشند.
از جمله تعالیم فرقهی بهائیت، ترک تقلید و تحری حقیقت است، اما باید دانست که نه تنها سران فرقهی بهائی به این موضوعات پایبند نبودند، بلکه سعی نمودند پیروان خود را به گونهای پرورش دهند که نسبت به عقاید و رفتارشان هیچگونه سؤالی مطرح نکنند. بطور مثال شخصی از حسینعلی نوری در مورد قیامت میپرسد، اما در کمال تعجب مشرک خطاب میشود!