شاخصه‌های تشیع و تسنن سران تصوف / شاخصه فقهی

  • 1403/02/03 - 12:11
مبانی فقهی یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های تشخیصی است که می توان براساس آن، مذهب بزرگان صوفیه را بررسی کرده و نشان داد که بیشتر آنها از حیث فقهی، تابع فقه اهل‌سنت بوده‌اند؛ به همین خاطر نمی‌توان آنها را جزء شیعیان به حساب آورد.
فقهی

.

 پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خاستگاه تصوف از بین مکتب خلفا ایجاد شده و بزرگان این جریان تا قرن هشتم هجری دارای گرایشات اهل‌سنت بوده‌اند؛ اما بعضی از سلسله‌های تصوف شیعی برای این که وجاهت خویش را در جامعه شیعه حفظ کنند، تلاش در القای تشیع بزرگان خویش داشته‌اند. برای بررسی دیدگاه تصوف در  مورد تشیع بزرگانشان، چاره‌ای جز سنجش گفتار آنها بر اساس شاخصه‌های دقیق نیست؛ به طور کلی می‌توان شاخصه‌ها را در سه دسته شاخصه‌های اعتقادی، شاخصه‌های فقهی، شاخصه‌های محبتی مشخص کرد؛ در این مقاله در پی بررسی شاخصه فقهی و ابعاد آن هستیم.

 ۱). عدالت صحابه

 عدالت صحابه، یکی از مبانی اعتقادی اهل‌سنت بوده که تأثیر بسیاری در مباحث فقهی داشته، به این شکل که فعل و عمل صحابه برای آنها ملاک تشخیص دستورات دینی محسوب می‌شود؛ این در حالی است که شیعیان فقط فعل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌السلام را حجت دانسته و ملاک عمل قرار داده‌اند.

«ابن عربی» یکی از افرادی است که به‌خاطر داشتن گرایشات مذهبی خاص، در کتاب «الفتوحات المکیه»، همچون اهل‌سنت، عدالت صحابه را پذیرفته و این آموزه را در کتاب خویش منعکس کرده و پیرامون آن می‌نویسد: «فالظن بهم جمیل رضی‌اللَّه‌عن‌جمیعهم و لا سبیل إلی تجریحهم و إن تکلم بعضهم فی بعض فلهم ذلک و لیس لنا الخوض فیما شجر بینهم فإنهم أهل‌علم و اجتهاد و حدیثو عهد بنبوة و هم مأجورون فی کل ما صدر منهم عن اجتهاد سواء أخطئوا أم أصابوا»؛[1] «پس به صحابه گمان نیکو می‌رود (خدا از همه راضی باد) و راهی برای خرده‌گیری بر آنها نیست و اگر چه بعضی از آنها در مورد دیگر صحابه، سخنی گفته باشند، پس برای ما نیست در مشاجرات و درگیری صحابه با یکدیگر، تفکر کنیم؛ به راستی که آنها اهل علم و اجتهاد بودند و احادیث زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را نقل کرده و آنها در تمام کارهایی که بر اساس اجتهاد خویش انجام داده‌اند، چه درست عمل کرده یا خطا کرده باشند، مأجور هستند». اندیشه عدالت صحابه در بین شیعیان، هیچ جایگاهی نداشته و ندارد؛ اما جالب است بدانید که عده‌ای از علمای اهل‌تسنن نیز آن را اندیشه‌ای باطل می‌دانند؛ طبق این معیار، کسانی که این آموزه را پذیرفته‌اند، به صورت قطع دارای گرایش به مکتب خلفا هستند.

 ۲). تبعیت از مذاهب فقهی اهل‌سنت

تبعیت از یک مذهب خاص در مباحث فقهی، می‌تواند نشان‌دهنده گرایشات اعتقادی آنها نیز باشد؛ به این شکل که اگر شخصی از مبانی فقهی اهل‌سنت تبعیت کرد، می‌توان او را زیر مجموعه اهل‌سنت قرارداد و اعتقادات او را تا حدودی در مورد خلافت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متوجه شد.

مثلاً «سعید نفیسی» در مقدمه بر رساله سپهسالار پیرامون مذهب مولوی می‌نویسد که اساساً علت انتخاب مقصد شام در هجرت پدر مولوی، حنفی بودن مردم آن منطقه است: «طریقه مولوی از آغاز تا کنون همواره پیرو اصول حنفی بوده است و اینکه سلطان‌العلماء بهاءالدین ولد پدر مولانا جلال‌الدین از بلخ و خوارزم بیرون آمده و ناگزیر شده است خراسان را ترک کند و به آسیای صغیر رود به‌واسطه آنست که در آن زمان شافعیان و مخصوصاً صوفیان شافعی در خراسان و خوارزم نفوذ بسیار داشته و مخالفت ایشان کسی را ممکن نبوده است». [2]

در نتیجه باید توجه کرد که شاخصه فقهی، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های تشخیصی است که با میزان قراردادن آن، به سادگی مذهب بزرگان متصوفه همچون ابن عربی، مولوی و...  روشن می‌شود.

پی‌نوشت:
[1]. محی‌الدین بن عربی، الفتوحات المکیة (اربع مجلدات)، دارالصادر، بیروت، اول، ج۱، ص۵۱۸.
[2]. گولپینارلی، مولوی نامه؛ مولوی چه می‌گوید؟، ج ۱، ص ۳۸.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.