انتخاب مرجع تقلید توسط دراویش

  • 1400/02/25 - 08:24
متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، از همین رو چون‌که شریعت را همچون پوسته‌ای برای مغز دین فرض کرده‌اند، لذا فقها را علمای ظاهر یا قشری، نام گذارده‌اند. لذا ادعا میکنند که در امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است هیچ دخالتی ندارند و آن را به علما و فقها می‌سپارند. این درحالی است که نورعلی تابنده معیارهایی را برای انتخاب مرجع تقلید مشخص کرده و در انتخاب آن دخالت می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بین صوفیه همواره از شریعت به‌عنوان یک امر ظاهری و از طریقت به امر باطنی تعبیر شده است. چنانچه ملاعلی گنابادی در کتاب صالحیه آورده است که «شریعت ظاهر است و طریقت باطن و آداب قلب و تهذیب اخلاق و حقیقت تحقق است به‌واقع و سر است.» یا درجایی دیگر نوشته شریعت، پوست رو است و طریقت پوست میان و حقیقت مغز است. [1] همچنین متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، از همین رو چون‌که شریعت را همچون پوسته‌ای برای مغز دین فرض کرده‌اند، لذا فقها را علمای ظاهر یا قشری، نام گذارده‌اند [2] و ادعا می‌کنند که از آنجا که بزرگان صوفیه همواره مشغول هدایت سالکان در امر طریقت و رساندن ایشان به حقیقت هستند لذا در امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است هیچ دخالتی ندارند و آن را به علما و فقها می‌سپارند.

این در حالی است که نورعلی تابنده در سخنانی عجیب مستقیماً درباره انتخاب مرجع تقلید که ازجمله مسائل مربوط به شریعت است دخالت کرده و می‌گوید: «راجع به آداب نماز که چطور باشد از احکام شریعتی است، کتابی بگیرید و بخوانید. البته رساله از کسی باشد که واقعاً یک‌قدری به او معتقد باشید. متأسفانه رساله‌های حالا خیلی‌ها سیاسی است. شما اوّل باید مرجع را بشناسید، بعد به او رجوع کنید. سیاسی به این معنی که خیلی راجع به نماز جمعه نوشته، نماز جمعه متروک بود، کسی از شیعه‌ها در ایران نمی‌خواند، اکثر علمای آن‌وقت جایز نمی‌دانستند و احتیاط می‌کردند. ولی حالا همه می‌نویسند. بعضی رساله‌ها را من دیده‌ام همین حالا هم چاپ می‌شود و نماز جمعه را نمی‌نویسند. منظور بستگی به فتوای علما دارد، شما مقلّد هر عالمی باشید، رسالهٔ او را بگیرید بخوانید.» بزرگان دراویش ادعا می‌کنند که امر شریعت به علما و فقها واگذارشده و متصوفه دخالتی در آن ندارند ولی خود سعی می‌کنند به نحوی دراویش را به‌سوی مرجع تقلیدی بکشانند که فتاوای او مطابق میل و سلیقه آن‌هاست. درواقع دراویش با این کار نه‌تنها طریقت بلکه مسئله شریعت مریدان نیز به دست گرفته و در آن دخالت می‌کند.

ایشان نه‌تنها در مسئله انتخاب مرجع تقلید توسط دراویش گنابادی دخالت می‌کند و به نحوی مصادیق مرجع تقلید موردنظر خود را معرفی می‌کند بلکه در مورد مسئله نماز جمعه که ازجمله مسائل عبادی مطرح‌شده در شریعت است دخالت کرده و طوری از آن صحبت می‌کند که گویا نماز جمعه نه‌تنها مسئله‌ای عبادی نیست بلکه یک مسئله کاملاً سیاسی است که فقط در این نظام به آن پرداخته می‌شود. نتیجه این نوع نگاه به نماز جمعه قطعاً دید خوب و مثبتی از آن را در ذهن مریدان ایجاد نخواهد کرد که خود این مسئله نیز همان دخالت در امر شریعت است که نوعی راهزنی در شریعت به شمار می‌آید.

بهتر است اقطاب و مشایخ این فرقه همان‌طور که خود مدعی آن هستند به امر شریعت کاری نداشته باشند و شریعت را به اهل آن بسپارند و خود و مریدانشان به‌مانند دیگر مردم از مراجع تقلید در مسائل عبادی و احکام شریعت تبعیت و تقلید کنند. کما اینکه ابو ابراهیم اسماعیل بن محمد مستعملی بخاری صاحب کتاب شرح التعرف لمذهب التصوف، شناخت علم شریعت و عمل بر وفق فتوای فقها را بر صوفیان واجب دانسته و هیچ‌گونه تقصیر و تأخیر و تفریط را روا نمی‌شمارد. [3]

پی‌نوشت:
[1]. گنابادی، علی، صالحیه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1351 ه‌ش، حقیقت 389-390، ص 250
[2]. لاهیجی محمد، مفاتیح الاعجاز، نشر علم، تهران، 1381، ص 731
[3]. ابوبکر محمد بخاری، التعرف لمذهب التصوف، مترجم محمد روشن، اساطیر، 1387،  ص 84،

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.