اعتبار تفسیر پیشوایان بهائی از آیات قیامت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان بهائیت در راستای انکار معاد موعود اسلام (و همچنین ادیان الهی)، مدعیاند که فهم مسلمانان از آیات قرآنی قیامت، اشتباه بوده است.[1]
این ادعا در حالیست که هرچند اکثر آیات قیامت از وضوح و صراحت غیرقابل تأویلی برخوردارند [2]؛ اما بر فرض که همهی آیات مربوط به قیامت رمزگونه بوده و نیاز به تفسیر داشته باشند، چه کسی حق تأویل و تفسیر این آیات را دارد؟! آیا بر اساس آیات قرآن، پیشوایان بهائیت از چنین حقی برخوردار بودهاند؟!
با مراجعه به کتاب آسمانی قرآن، درمییابیم که تنها خدای سبحان و معصومین (علیهم السلام) حق تأویل و تفسیر اینگونه آیات را دارند؛ همچنان که خدای تعالی فرموده است: «... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ... [آلعمران/7]؛ تفسیر آنها (آیات متشابه) را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند». امام صادق (علیهم السلام) نیز راسخان در علم را به وجود معصومین (علیهم السلام) تفسیر نمودهاند: «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ، وَنَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ [3]؛ ما راسخان در علم هستیم و ما تأویل قرآن را میدانیم».
از اینرو، با مراجعه به احادیث معصومین (علیهم السلام) نیز درمییابیم که ایشان نیز آیات قیامت را به معاد جسمانی تفسیر نمودهاند.[4]
آری؛ به راستی که قرآن چه خوب رفتار فتنهانگیز امثال پیشوایان بهائی، در استناد به متشابهات برای تأویل آیات الهی را پیشبینی نموده است: «... فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ... [آلعمران/7]؛ اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن میطلبند».
پینوشت:
[1]. ر.ک: حسینعلینوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبان فارسی و عربی، 1998 م، ص 76.
[2]. همچنان که در قرآن کریم میخوانیم: «وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ [حج 7]؛ و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکّی در آن نیست؛ و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده میکند».
[3]. شیخ کلینی، الکافی، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1387 ش، ج 1، ص 529.
[4]. ر.ک: ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبری، احتجاج، بیروت: منشورات مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ج 2، ص 350.
افزودن نظر جدید