دیدگاه بهائیان در مورد علم و عقل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. طبیعتاً برای تحرّی حقیقت، نخست باید تحقیق و تفحّص کرد، سپس با استمداد از علم و عقل، حقیقت را یافت و در عمل به آن کوشید.
جالب این است که از نظر بهاءالله عقل و علم هر دو مردودند، مگر اینکه انسان بهائی شود و معیار عاقل و عالم بودن، پذیرش بهائیت است. او دربارهی عقل میگوید: «میزان، کلّیهی این مقام است، که ذکر شد، هر نفسی بآن فائز شد، یعنی مشرق ظهور را شناخت و ادراک نمود، او در کتاب الهی از عقلا مذکور و مسطور و من دون آن، جاهل، اگر چه به زعم خود، خود را دارای عقول عالم شمرد.»[1]
در جای دیگر ادعا میکند که هر که تعالیمش را انکار کند، کلاً عقل ندارد.[2] همچنین در خطاب به بابیانی که حاضر به پذیرش ادعاهای او نیستند، رسماً اعلام میکند که عقل آنها معیاری برای معرفت خداوند نیست: «بدان الیوم آن چه به عقلت رسیده و برسد یا به عقول فوق تو و دون تو ادراك شود، هیچ یك میزان معرفت حق نبوده و نخواهد بود.»[3]
از نظر بهاءالله عقل تنها وقتی ابزاری مفید محسوب خواهد شد که از آن برای پذیرش بهائیت استفاده شود و در دست غیر بهائیان و منکرین بهاءالله بی فایده است. بهاءالله عبارات قابل تأمّل مشابهی دربارهی علم و دانش دارد: «الیوم اطلاق اسم عالم بر احدی نخواهد شد، مگر آن نفوسی که به قمیص ایمان امر بدیع، مزین شدهاند.»[4]
در بهائیت، چنین تبلیغ میگردد که هر فرد، پس از رسیدن به سن بلوغ (15 سال تمام برای دختران و پسران) [5] باید شخصاً عقیدهاش را انتخاب کند. بهاءالله میگوید: «انسان چون به مقام بلوغ فائز شد، باید تفحّص نماید... به سمع و بصر خود بشنود و ببیند.»[6]
بهاءالله ادعا میکند که سمع و بصر و عقل همگی یکی هستند[7] و برداشتی که از عبارت فوق میشود این است که بهائیان وقتی به سن بلوغ میرسند، باید با استفاده از عقلشان به تحرّی حقیقت بپردازند. عبارات دیگر بهاءالله به خوبی نشان میدهند که حقیقتجویی در این مسلک چگونه است و بهاءالله از پیروانش درخواست میکند تا چشم، گوش و عقل خود را تعطیل کنند و بدون چون و چرا و با کری، کوری و جهالت مطلق، حرفهای او را بپذیرند: «کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لایزالم قسمت بی زوال برداری. کور شو، یعنی از مشاهدهی غیر جمال من و کر شو، یعنی از استماع کلام غیر من و جاهل شو، یعنی از سوای علم من، تا با چشم پاک و دل طیب و گوش لطیف به ساحت قدسم در آیی.»[8]
چه زیبا، خداوند حکیم، در قرآن کریم، این کلام بهاءالله را پاسخ داده است: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ: [انعام/50] بگو آیا نابینا و بینا یکساناند؟ آیا نمیاندیشید؟»
برخلاف آموزههای بهائیان كه میگویند چشم و گوش را ببندید و به علم، عقل و فهم خود پشت پا بزنید، اسلام چنین كسانی را به چهارپایان تشبیه میکند، چرا که با وجود داشتن نعمت عقل و ادراک، از آن استفاده نمیکنند و لذا پستتر از موجوداتی هستند که این قوهی تشخیص آدمی را ندارند. خداوند در قرآن میفرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ: [اعراف/179] ایشان دل دارند اما با آن نمیاندیشند و چشم دارند اما با آن نمینگرند و گوش دارند اما با آن نمیشنوند. اینان مانند چهارپایان، بلكه گمراهتر از آنانند. اینان به راستی غفلت زدهاند.»
آنانی که با آب و تاب به تبلیغ جوانان غیر بهایی میپردازند، هیچگاه به شنوندگان خویش نمیگویند که نخست تمامی ابزارها و ملاکهای تشخیص حقیقت از فرد سلب میگردد؛ به او دستور میرسد کور شود، کر شود، تعقل نکند، نقدی نخواند؛ سپس گفتههایی با نام دین الهی، به او عرضه میگردد و با قیافهای حق به جانب از او خواسته میشود، خودش هر آنچه را درست میپندارد، برگزیند.
پینوشت:
[1]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، ج 7، ص 160.
[2]. «بعضی عقول شاید که بعضی حدودات مذکوره در کتب الهیه را لاجل عدم اطّلاع بر مصالح مکنونه در آن، تصدیق ننمایند و لکن آنچه از قلم قدم در این ظهور اعظم در اجتماع و اتّحاد و اخلاق و آداب و اشتغال بما ینتفع به النّاس جاری شده، احدی انکار ننموده و نمینماید، مگر آنکه بالمرّه از عقل محروم باشد.»: بهاءالله، اقتدارات و چند لوح دیگر، بیجا: بینا، بیتا، ص 168.
[3]. بهاءالله، بدیع، بیجا: بینا، بیتا، ص 286.
[4]. بهاءالله، بدیع، بیجا: بینا، بیتا، صص 138-139.
[5]. «سؤال از بلوغ در تکالیف شرعیه؛ جواب: بلوغ در سال پانزده است. نساء و رجال در این مقام یکسانست»: اشراق خاوری، گنجینهی حدود و احکام، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، باب 1، ص 14.
[6]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، بیجا: موسسهی ملی مطبوعات امری، بیتا، ص 11 (به نقل از بهاءالله).
[7]. «قل انّ الرّوح و العقل و النّفس و السّمع و البصر واحد یختلف باختلاف الاسباب کما فى الانسان تنظرون ما یفقه به الانسان و یتحرّک و یتکلّم و یسمع و یبصر کلّها من آیة ربّه فیه و انّها واحدة فى ذاتها و لکن تختلف باختلاف الاسباب انّ هذا لحقّ معلوم»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، بیجا: بینا، بیتا، ج 1، لوح 3، ص 112.
[8]. بهاءالله، ادعیه حضرت محبوب، بیجا: بینا، بیتا، صص 427 و 428.
افزودن نظر جدید