ادعاهای باب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائل بسیار عجیب و ناجوری که در تاریخ بهائیت دیده می شود، دعوی های مختلف و متناقض سید باب و میرزا بهاء است.
سید باب در ابتداء امر نزد سید رشتی تلمذ کرده و مطالب شیخیه را یاد می گیرد، و بعد از فوت رشتی دعوی نیابت او یعنی دعوی مقام رکن رابع را می کند، و بعد از مدت کمی این لفظ را تبدیل به لفظ ذکریت می نماید، و به فاصله کمی اظهار می کند که من باب حضرت امام دوازدهم هستم، و عناوین گذشته را که با این عنوان تطبیق و تاویل می کند، این دفعه دعوی مهدویت و قائمیت می نماید، و چون در این مرتبه هم مختصر پیشرفتی می کند، کتاب بیان را نوشته و دعوی نبوت و رسالت و بلکه الوهیت و ربوبیت می کند.
سید باب در دلائل سبعه گوید: نظر کن در حق حضرت منتظر که چقدر رحمت خود را در حق مسلمین واسع فرموده تا آنکه آنها را نجات دهد، مقامی که اول خلق است و مظهر اننی انا الله، چگونه خود را با بابیت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ظاهر فرمود و به احکام قرآن در کتاب اول حکم فرمود، تا آن که مردم مضطرب نشوند از کتاب جدید و امر جدید و مشاهده کنند که این مشابه است با خود ایشان لعل محتجب نشوند ... الخ. [1]
1- خودش در این کتاب که در سال آخر عمر خود نوشته است، اعتراف می کند که: در ابتداء امر دعوی بابیت نموده و مطابق احکام قرآن حکم می کرده است.
2- با اینکه در مقام اول خلق و رسالت بوده است مدتی برخلاف مقام خود و بر خلاف حقیقت دعوی بابیت کرده و مطابق احکام منسوخ (به عقیده خودش) حکم می کرده است، و از این لحاظ مردم را اغواء و اضلال کرده و به جای ارشاد هدایت آنان را شوق به باطل و خلاف داده است.
3- اگر سید باب عناوین (مهدی منتظر، قائم آل محمد، کتاب جدید و امر جدیدی که به وسیله قائم ظاهر شود) را قبول کرده است، مجبور است به اسم و رسم و خصوصیات و حسب و نسب مهدی منتظر نیز که در همان آثار و روایات آمده است اعتراف کند.
4- اگر سید باب می خواست مردم مضطرب نشوند، لازم بود مانند انبیای دیگر احکام جدید خود را بتدریج اظهار کرده و قوانین گذشته را به مرور زمان و به مقتضی احوال نسخ کند. نه اینکه در اولین روز های بعثت خود کتابی مطابق احکام گذشته تالیف کرده و تحویل مردم بدهد، و از طرف دیگر به جای اینکه بعثت و عنوان حقیقی خود را اظهار کند خود را عوضی برای مردم معرفی کرده و از این راه یک مشت مردم ساده لوح و ضعیف و بی خبر را مضطرب و گمراه کند.
4- سید باب در نوشته های اولیه خود به اسم و رسم و نسب و حسب قائم آل محمد تصریح کرده و به تعبیرات مختلف و الفاظ صریح و روشن نسبت به مقام آن حضرت اظهار علاقه و خضوع نموده و خود را باب آن حضرت معرفی می کند، ولی بعد از پنج سال می گوید: احکامی که در کتاب های قبل نوشته ام روی صلاح و مجاز بوده و حقیقتی نداشته است و عنوان حضرت ولی عصر و امام دوازدهم موهوم و غلط است، و دعوی بابیت من در ابتدای امر برخلاف حقیقت بوده است و مقام اول خلق را من دارا هستم نه پیغمبر اسلام، و کسی نتواند نظیر چند حرف (نه کلمه) از نوشته های مرا بنویسد و در عین حال قواعد صرف و نحو را ملغی می کند.
سید باب در هر موردی به اقتضاء آن مورد و به تناسب مقام سخن گفته و ادعای عنوانی می کنند، و از هر باب و از هر عنوان و مقامی که بتوانند استفاده کنند، به نفع خود استدلال می نمایند، و هر حدیث و آیه و شعر و کلامی که و لو با تاویل سست و دور قابل تطبیق باشد، به حالات و مقامات خودشان تطبیق می کنند.
و گذشته از جهات معنوی، از جهت الفاظ و کلمات هم چندان تقیدی ندارند، گاهی برای اینکه روایت یا آیه ای را به خود تطبیق کنند، از اضافه و حذف و تغییر و تبدیل و تحریف کلمات و جملات باکی ندارند. [2]
اما سید علی محمد شیرازی آنقدر هم زیرک نبوده و به خوبی نتوانسته مردم را نسبت حقانیت اسلام به شک بیندازد و فقط عده بسیار بسیار کمی که مسلمانی را یدک می کشیدند و اطلاعات چندانی از اسلام ناب محمدی نداشتند را دور خود جمع کرده تا ذخیره ای باشد برای آتش جهنمش.
پی نوشت:
1- دلائل السبعه، صفحه 29
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 75 تا 77
افزودن نظر جدید