پیامبران عوامل هدایت خداوندی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عوامل «هدایت خداوندی» پیامبران میباشند، این رجال الهی از طرفی ارتباط با خداوند متعال دارند و احکام و قوانین زندگی بشر را از آن منبع عالم هستی میگیرند، و از طرفی با مردم مربوط میباشند، و مطابق عقل و درک مردم با آنها سخن میگویند، و دریافت خود را به گوش مردم میرسانند، و با اقامۀ دلایل و براهین، راه حقّ را روشن میسازند. به علاوه، با داشتن درجات عالی از صفای نفس و تقوی و تعهد و شایستگی و رأفت و ایثار، و به عبارت دیگر، با داشتن مقام عصمت، هم از خطا و لغزش مصون میباشند، و هم وجود آنان بعنوان یک مربیّ مهربان و مهذّب، و یک معلم دلسوز و ایثارگر برای جامعه «اسوه و الگو» شناخته میشود.
یکی از دلایلی که متکلمین در علم کلام برای اثبات نبی و امام از سوی خدا بیان میکنند؛ قاعده لطف است. علامه حلّی در شرح تجرید می گوید: «دلیل بر وجوب لطف، آن است که لطف، غرضِ مکلِّف (خداوند) را حاصل می گرداند. بنابراین، واجب است. و اگر نباشد، نقض غرض لازم می آید.»[1] ابو علی سینا، در مورد ثبات نبوت از طریق قاعده لطف می گوید: «جایز نیست که عنایت نخستین خداوند، یعنی علم خداوند به نظام خیر، منافعی همانند وجود مو بر پلکهای چشم و ابروها و فرو رفتن کف پاها و غیره را اقتضا کند ولی نبوت را که اساس و سرامد منافع بشری است را، اقتضا نکند.»[2]
دلیل بعثت پیامبران را به این چند مقدمه استوار مینماییم:
تردیدی نیست که عالم هستی با همه بدائع و نظاماتی که دارد از یک منبع علم و قدرت و حکمتی صادر شده است. شکی نیست که خداوند قابل رؤیت نمیتواند باشد تا شخصا به میان مردم بیاید و آنها را هدایت کند؛ زیرا تا چیزی «جسم» نباشد قابل رؤیت نیست؛ چون دستگاه بینایی، طوری ساخته شده است که بینایی، در نتیجه این سه قانون که هر سه با جسم ارتباط دارد صورت میگیرد: قانون پخش نور، انعکاس نور، انکسار نور. روشن است که تا جسمی در معرض تابش نور قرار نگیرد، این سه قانون تحقیقپذیر نیست. از طرفی شکی نیست که هر جسمی احتیاج به مکان دارد، به علاوه، هر جسمی مرکب است و به علاوه، هر جسمی فناپذیر است، و از طرفی دیگر دلایل و براهین توحیدی ثابت کرده است که خداوند از احتیاج و ترکیب منزه است، و ازلی و ابدی است، بنابراین، خداوند هرگز قابل رؤیت نیست.
مردم در پیمودن راه زندگی احتیاج شدید به قوانینی دارند که حقوق افراد جامعه را بطور شفاف روشن کند و وظایف انسانها را بر اساس مصالح و تأمین سعادت دنیا و آخرت مشخص سازد، چنانکه احتیاج شدیدی نیز به دانستن وظایف خود دربرابر خداوند دارند، از طرفی بر خداوند مهربان که حاجت هر حاجتمندی را برآورد لازم است که از راه لطف این احتیاج را نیز که از احتیاجات و ضرورتهاست برآورده کند، و این قوانین و ضوابط را به مردم برساند.
برطرفشدن این احتیاج بستگی به این دارد که مردم آن هدایتگر و معلم و مربّی را ببینند، و با او انس بگیرند، و با او معاشرت نمایند، و اعمال و اخلاق او را سرمشق زندگی خود قرار بدهند. نتیجه این مقدمات این است که بر خداوند از راه لطف لازم است، کسانی را که از جنس خود مردم باشند مبعوث کند؛ تا مردم بتوانند با آنها انس بگیرند، و معارف دین خود را فرا بگیرند، و آنها را الگو قرار بدهند. این افراد، پیامبران خدا هستند که پیامهای ربّانی را به عنوان بشیر و نذیر که به اطاعت کنندگان مژده پاداش میدهند و به مخالفت کنندگان اعلان کیفر و عذاب میکنند میرسانند. و نیز لازم است که آن پیغمبران دارای معجزاتی باشند؛ تا افرادی که دارای این مقام نیستند، از راه دروغ به فکر تصاحب این مقام نیفتند.[3]
پینوشت:
[1]. کشف المراد: شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی (شارح)، انتشارات هرمس، 1388، ص 324- 325.
[2]. ابوعلی سینا، الهیات کتاب شفا، انتشارات امیرکبیر، 1388، ص 441 و 556.
[3]. علمای بزرگ اسلام، آیت الله نوری همدانی، انتشارات مهدی موعود، ص 18.
افزودن نظر جدید