«توسل» در آیات و روایات
قبل از پرداختن به واژه توسل در آیات و روایات، معنی لغوی آن را در لغت و در اصطلاح مورد بررسی قرار میدهیم. «توسل در لغت، به معنای تقرب و نزدیکی یا وسیله رسیدن به چیزی از روی اشتیاق و میل و رغبت است.»[1] و در اصطلاح نیز اگر «کسی موجود گرانمایهای را برای رسیدن به اهداف و رسیدن به مقام قرب الهی، میان خود و خدا ، وسیله قرار دهد» این کار را توسل میگویند.[2].
الف. توسل در قرآن:
« یا ایّها الذین امنوا اتّقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون»[مائده/35] یعنی:: ای مومنان! پرهیزکار باشید و به سوی خدای بزرگ، وسیله فراهم سازید و در راه او مبارزه کنید. باشد که رستگار گردید. نکته قابل توجه در این آیه شریفه، دستوری است که درباره به کارگیری «وسیله» به مومنان داده شده است. «وسیله» در اصل به معنای چیزی است که سبب تقرب و نزدیکی به دیگری از روی میل و علاقه میشود. (توجه به معنای لغوی) بنابراین «وسیله» در این آیه، معنای بسیار وسیعی دارد. و هر چیزی را شامل میشود که در راستای نزدیک شدن به پروردگار قرار میگیرد. مهمترین آنها نیز ایمان به خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و جهاد است. «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما»[نساء/64] یعنی: اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناه شدند)، به سراغ تو میآمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو نیز برای آنها طلب عفو میکردی، خدا را توبه پذیر و رحیم مییافتند. « قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین»[یوسف/97] یعنی: (برادران یوسف) گفتند: ای پدر! برای ما از درگاه خدا استغفار و طلب بخشش کن؛ که ما خطاکار هستیم. از مجموع این دو آیه، این نتیجه حاصل میشود که اولیای الهی میتوانند میان خداوند و بندگان گنهکار واسطه شوند و خداوند به واسطه آنها از گناه و معصیت انسانها بگذرد.
ب. توسل در روایات:
روایات فراوانی را در منابع اهل سنت میتوان یافت که دلالت بر جواز توسل به انبیای الهی دارد. در منابع شیعی نیز مسئله توسل به اولیای الهی به قدری روشن است که ضرورتی برای نقل آن نیست. در اینجا اشارهای خواهیم داشت به چندین روایت که در کتب معروف اهل سنت نسبت به «توسل» آمده است.
1. برخی از مفسران و محدثان و تاریخنویسان اهل سنت از عمر بن خطاب نقل کردند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «وقتی آدم مرتکب گناهی شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! به حق محمد (صلیاللهعلیهوآله) از تو میخواهم که مرا ببخشی. خدا به او وحی کرد: محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند کردم؛ در این هنگام در آن نوشتهای دیدم که مکتوب شده بود: « معبودی جز خدا نیست و محمد (صلیاللهعلیهوآله) پیامبر خداست». با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در در کنار خود آورده است. در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست و اگر او نبود، تو را خلق نمیکردم.[3]
2. عبدالله بن عباس میگوید: از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) درباره کلماتی که آدم از پروردگار دریافت کرد و خداوند توبهاش را پذیرفت، پرسیدم. فرمود: به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) درخواست کرد که توبه او را بپذیرد و توبهاش پذیرفته شد.[4]
3. در روایتی آمده است: «وقتی فاطمه بنیاسد درگذشت، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پس از شنیدن خبر فوتش، بر بالینش نشست و فرمود: ای مادرم! پس از مادرم، خدا تو را رحمت کند و سپس از اسامه و ابو ایوب و عمر بن خطاب و غلام سیاهی خواست که قبری آماده کنند. وقتی قبر آماده شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود درآورد و در قبر، رو به پهلو دراز کشید و اینگونه دعا کرد: «ای خدایی که زنده میکند و میمیراند و او زنده است و نمیمیرد، مادرم، فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع و فراخ گردان؛ به حق پیامبرت و به حق پیامبرانی که پیش از من بودند.[5]
4. احمد بن حنبل نیز در مسند خود از عثمان بن حنیف روایت کرده است: «»مردی نابینا نزد پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اگر میخواهی دعا کنم و اگر مایل هستی، به تاخیر میاندازم و این بهتر است. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرما. پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآله) به او فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اینچنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست میکنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت (صلیاللهعلیهوآله) به تو روی میآورم. ای محمد! من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده فرمایی، خدایا او را شفیع من گردان.[6]
از مجموع این روایان چنین استفاده میشود که توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به منظور واسطه قرار دادن ایشان بین خود و خدا، برای برای رسیدن به خواستهای خود، از خداوند جایز است. همانگونه که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به آن مرد نابینا دستور داد تا با وسیله قرار دادن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بین خود و خدا به مراد دلش برسد. در واقع فلسفه واقعی توسل نیز همین است که انسانهای نیازمند و گنهکار بتوانند با واسطه قرار دادن مقربان درگاه الهی به خواستههای خود برسند.
پینوشت:
[1]. المفردات فی غریب القران, ص 523, ماده وسل؛ در المنجد میگوید: «وصل-یسل- وسیله و توسل الی الله بعمل او وسیله؛ وسیله به معنی تقرب و نزدیکی به خداوند به واسطه عمل یا وسیلهای است»
[2]. لسان العرب, ج 15, ص 301
[3]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد, ج 8, ص 253؛ جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
المعجم الاوسط, ج 6, ص 314 ؛ کنز العمال, ج 2, ص 358, ح 4237 و ج 11, ص 455, ح 32138 و به همین مضمون با کمی تفاوت عبارت؛ رفع المناره, صص 196-1990, ح 13
[4]. ینابیع الموده, ص 11, باب 24, ح 55؛ تذکره الموضوعات, ص 198؛ شواهد التنزیل لقواعد التفصیل, الحدیث الثانی؛ ج 1, صص 60 و 61, ذیل آیه 37, سوره بقره
[5]. حلیه الاولیاء, ج 3, ص 121؛ المعجم الکبیر, ج 24, ص 352, باب الغاء؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد, ج 9, ص 257؛ جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
المعجم التوسط, ج 1, صص 67 و 68؛ المناقب خوارزمی, ص 47؛ رفع المناره, ص 115
[6]. المسند, ج 5, ح 16913، سنن النسایی الکبری, ج 6, ص 169, ح 10495، روح المعانی, ج 6, ص 125، سنن ابن ماجه, ج 1, کتاب الصلاه, باب 189, ح 1385، الجامع الصحیح (السنن الترمزی), ج 5, کتاب الدعوات, باب 119, ح 3578
افزودن نظر جدید