5ـ عباسيان و اهلبيت (علیهم السلام)
عباسيان، فرزندان عباس بن عبدالمطلب، عموي پيامبر(صلي الله عليه و آله) بودند. علي بن عبدالله بن عباس (م 118 هـ.ق)، در زمان وليد بن عبدالملك دوبار به زندان افتاد. او پس از آزادي از زندان، در «حُميمه» كه روستايي در جنوب «بحر الميت» است زندگي را سپري ميكرد. اين دهكده بر سر راه كاروان جنوب ـ شمال، و در مسير كاروانهاي حج بود؛ و از عراق كه مركز تحرّكات شيعي و مخالف امويان بود، دور بود. از اينرو عباسيان در پناه امنيت و با بهرهگيري از موقعيت حساس حُميمه با شرق و غرب جهان اسلام، زمينه ي يكي از مهمترين تحولات سياسي را در تاريخ اسلام فراهم آوردند.([879])
عباسيان در توجيه استحقاق خويش براي خلافت، مدعي شدند كه آن را از طريق «محمد بن حنفيه» به ارث برده اند. اين ادعا مبتني بر روايت مشهوري است كه اكثر مورّخان آن را آورده اند. بر پايه ي اين روايت، پيروان شيعه، كساني كه معتقدند كه امامت پس از امام علي و فرزندانش، امام حسن و امام حسين (عليهم السلام)، حق محمد بن حنفيه است و اين حق پس از وي به فرزندش، ابوهاشم عبدالله، رسيده است. ابوهاشم براي به دست آوردن خلافت فعاليتهايي را در عراق انجام داد و به همين سبب در سال 98 هـ.ق به دربار اموي فراخوانده شد و در بازگشت، به دست عاملان سليمان بن عبدالملك، مسموم شد. بنابر همين روايت، وي هنگامي كه مرگ خويش را نزديك ديد، نزد محمد بن علي بن عبدالله بن عباس به حُميمه رفت و حق امامت را به او تفويض كرد و رموز دعوت و اسامي مبلّغان و داعيان خويش را در اختيار او نهاد و يارانش را به پيروي از اين امام جديد سفارش كرد.
گويا عباسيان، پس از دستيابي به قدرت، اين داستان را بزرگ جلوه دادند تا براي دور ساختن علويان از خلافت و تقويت پايه هاي حكومت خود، حجتي استوار داشته باشند.
پس از ملاقات ابوهاشم با محمد بن عبدالله در سال 98 هـ.ق ، مقدمات دعوت عباسي فراهم گرديد و در سال 100 هـ.ق دعوت رسما آغاز شد و پس از 32 سال تبليغ و كوشش مستمر و منظم رهبران و داعيان عباسي به پيروزي رسيد.([880])
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[879]) تاريخ خلافت عباسي از آغاز تا پايان آل بويه؛ احمدرضا خضري؛ ص1.
[880]) همان؛ صص 2 ـ 3.