اعتبارسنجی حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه

  • 1401/07/26 - 16:35
یکی از انحرافات اعتقادی متصوفه، استفاده از گفتار هایی است که به اهل بیت(ع) نسبت می دهند. همچون گفتار من عرف نفسه که قابلیت اثبات صدور آنها را از اهل بیت(ع) ندارند. گفتار من عرف نفسه از حیث سند و منبع شناسی قابل پذیرش نیست و نمی توان این گفتار را به امام معصوم استناد داد.
من عرف

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحثی که در تصوف باید مورد بررسی قرار گیرد، روایتی است که متصوفه در کتاب های خود به آن استناد کرده اند و طبق آن روایات، مبانی خاصی برای خود در تصوف پی ریزی کرده اند.

در بررسی روایاتی که متصوفه بکار برده اند باید به سه نکته توجه کرد: 1. منبع شناسی و کتاب شناسی، 2. سند روایت و بررسی میزان اعتبار روایت، 3. دلالت روایت و میزان هماهنگی معنای روایت بر آن مطلبی که برای آن بکار رفته است.

یکی از روایاتی که در منابع متصوفه بسیار بکار می رود و از شهرت بسیار برخورد است عبارت: «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ‏ رَبَّهُ» می باشد که دربعضی از منابع، این عبارت را از زبان پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) (1) و در بعضی منابع از امام علی (علیه السلام) (2) و در بعضی از منابع بدون ذکر گوینده روایت(3)نقل نموده اند.

در بررسی این روایت از حیث منبع شناسی باید گفت که حدیث «من عرف نفسه» در کتب اربعه شیعه و صحاح سته اهل سنت نقل نشده است؛ اما در منابعی همچون «مصباح الشریعه» منسوب به امام صادق(علیه السلام) «عوالی اللئالی العزیزیة» اثر ابن ابی جمهور احسائی و در منابعی چون «مطلوب کل طالب» اثر ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ، «غرر الحکم و درر الکلم» اثر ابوالفَتح آمدی و «عیون الحکم و المواعظ» اثر لیثی واسطی نقل شده است.

اولین منبعی که این حدیث در آن کتاب نقل شده است کتاب مصباح الشریعه می باشد که اعتبار این کتاب بین علمای شیعه اختلافی است و بیشتر عالمانی که دارای سلوک عرفانی بوده اند اعتبار این کتاب را پذیرفته اند و این کتاب را از احادیث امام صادق (علیه السلام) می دانند ولی در مقابل آنها عالمان طراز اولی وجود دارد که که با حالت تردید به آن نگریسته و نوع عبارات این کتاب را با سایر آثار اهل بیت(علیهم السلام) ناهماهنگ می دانند ولی با تعلیمات صوفیه هماهنگ می دانند.

مثلا علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار این گونه می نویسند: «و كتاب مصباح‏ الشريعة فيه بعض ما يريب اللبيب الماهر و أسلوبه لا يشبه سائر كلمات الأئمة و آثارهم و روى الشيخ في مجالسه بعض أخباره ... لم يثبت عنده كونه مرويا عن الصادق ع و أن سنده ينتهي إلى الصوفية و لذا اشتمل على كثير من اصطلاحاتهم و على الرواية عن مشايخهم و من يعتمدون عليه في رواياتهم و الله يعلم»(4) در «مصباح‌ الشّريعة‌» رواياتی است‌ كه‌ شخص‌ لبيب‌ و ماهر را در آنكه‌ اين‌ كتاب‌ از إمام‌ معصوم‌ صادر شده‌ است‌ به‌ شكّ و شبهه‌ می اندازد؛ چرا كه‌ اُسلوبش‌ مشابه‌ با سائر كلمات‌ و آثار أئمّه‌ نيست‌. شيخ‌ طوسی در «أمالی» بعضی از روایت های مصباح الشریعة را، روایت کرده است  ... و شیخ طوسی اطمینان نداشته است که آن روایات، سخنان امام صادق (علیه السلام) باشند و سندش‌ را  به‌ صوفيه‌ می رساند و لذا مشتمل‌ است‌ بر بسياری از اصطلاحات‌ آنها؛ و همچنين‌ بر روايتی كه‌ آن را از مشايخ‌ صوفيه‌ و از كسانی كه‌ آنها در رواياتشان‌ به‌ ايشان‌ اعتماد دارند (و ما آنها را قبول‌ نداريم‌) نقل‌ می كند. پس علامه در اینجا و بعضی مواضع از کتاب بحارالانوار در انتساب این کتاب به امام صادق(علیه السلام) تشکیک می کند .

کتابی دیگر که این حدیث را نقل کرده است، کتاب عوالی اللئالی العزیزیة اثر ابن ابی جمهور احسائی می باشد که متصوفه از احادیث این کتاب بسیار در کتاب های خود نقل کرده اند و باید توجه داشت که روایات آن مرسل بوده و روایات متفرد این کتاب قابل نقد می باشد.

پس گفتار «من عرف نفسه...» از حیث منبع در منابع قابل اعتمادی ذکر نشده است و از حیث سند هم می توان گفت که در هیچ یک از منابعی که این گفتار را نقل کرده اند سندی برای آن ذکر نکرده اند.

در نتیجه نمیتوان این گفتار را به اهل بیت(علیهم السلام) نسبت داد و با توجه به معنای آن در مباحث علمی به آن احتجاج کرد.

پی نوشت:

(1). منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، مصباح الشريعة، ص13، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، متشابه القرآن و مختلفه، ج‏1 ؛ ص44.

(2). تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دار الكتاب الإسلامي - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.و ابن أبي الحديد در شرح نهج البلاغة ؛ج‏20؛ ص292 این روایت را منسوب به امام علی(علیه السلام) میدانست.

(3). ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبيه الخواطر، ص391.

(4). مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.