انحراف اخلاقی سران صوفیه

  • 1399/12/14 - 13:50
افراط در شاهدبازی، غزالی را به جایی رسانده بود که معتاد و مدهوش جمال امردان شده بود و برای دیدار زیبارویان و شاهدان، شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت به طوری که هنگام ورود او به شهرها مردم می‌دانستند که غزالی به عشق دیدار رخسار کدام شاهد پای به شهرشان گذاشته است.
شمس تبریزی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گزارش‌هایی از شاهدبازی مشایخ و معارف صوفیه در منابع ایشان آمده که باعث تاسف است. مواردی را به صورت گذرا اشاره می‌کنیم. شمس تبریزی در عشق فرزند مولوی بی‌قرار شده بود و روزی از جلال الدین بلخی (مولوی) درخواست خمر و پسرش را کرد و مولوی نیز آنها را برایش حاضر نمود[1] و طبق نظر برخی از محققان، ناپدید شدن ناگهانی شمس تبریزی، به رابطه نامشروع او با فرزند مولوی باز می‌گردد و سلطان ولد (فرزند مولوی) بعد از گذراندن سنین نوجوانی، آتش کینه خود را با قتل و سر به نیست کردن او خاموش کرد.
همچنین شمس تبریزی برای توجیه اعمال خلاف شرع احمد غزالی می‌گوید: او در جمال ظاهری، چیزهایی می‌دید که کسی را یاری دیدن آن نیست و ذره‌ای شهوت و هوای نفس در کارش نبود.[2]
افراط در شاهدبازی، غزالی را به جایی رسانده بود که معتاد و مدهوش جمال امردان شده بود و برای دیدار زیبارویان و شاهدان، شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت به طوری که هنگام ورود او به شهرها مردم می‌دانستند که غزالی به عشق دیدار رخسار کدام شاهد پای به شهرشان گذاشته است. فخرالدین عراقی در این رابطه می‌گوید:
پسرى داشت شحنه تبریز
حسن او دل‏فریب و شورانگیز
خبر حسن او بشیخ رسید
صبر و آرام از دلش برمید
اسب عزم از زمین رى زین کرد
میل دیدار آن نگارین کرد

دیدگاه عین القضات همدانی و جامی درباره شاهدبازی

نقل است خواجه برای دیدن شاهدی بار سفر بسته و از بغداد راهی تبریز گشت! وقتی خبر آمدنش به شهر رسید، مردم حدس زدند که او قطعا به جهت مشاهده و عشق بازی با فلان پسر شاهد آمده است لذا قبل از ورود او به شهر، به دروغ شایعه کردند که آن شاهد از دنیا رفته است، تا از این طریق پای این شیخ فاسد را از شهر خود قطع کنند.[3]
همچنین آورده اند که غزالی برای دیدن روی صاحب جمالی، صد فرسخ راه پیاده می‌رفت و می‌گفت:
مگر هر پاره ی دل به دلداری دهم، ورنه
بدین یکدل که من دارم، چه خواهم کرد با خوبان؟
عین القضات همدانی که در سن سی سالگی به چوبه دار سپرده شد، هم معشوق و هم شاگرد احمد غزالی بود به طوری که احمد غزالی کتاب سوانح العشاق خود را در غلیان عشق عین القضات تالیف نموده است.[4] اما خود عین القضات عاشق جوانی زرگر بود.[5]
وی در کتاب تمهیدات می نویسد: جانم فدای کسی باد که پرستنده شاهد مجازی باشد که پرستنده شاهد حقیقی، خود نادر است.[6]
عبد الرحمن جامی نیز در شرح حال اوحد الدین کرمانی و غزالی می‌گوید: وی در شهود حقیقت، توسل به مظاهر صوری کرده و جمال مطلق (خدا) را در صورت مقیدات (کودکان و زنان) مشاهده می نموده… شیخ احمد غزالی و اوحد الدین کرمانی در آن صُوَر، مشاهده جمال مطلق حق سبحانه می کرده اند.[7][8]

پی‌نوشت:

[1]. عبدالرحمن جامی، نفحات الأنس، نشر اطلاعات 1382، ص 538.
[2]. شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، نشرخوارزمی 1392، ص 326
[3]. همان
[4]. طباطبایی مجد، مجالس العشاق، نشر زرین 1376، ص 63
[5]. همان ص 68
[6]. عین القضات، تمهیدات، چاپ عفیف عسیران، نشر منوچهری 1392، ص 297
[7]. عبدالرحمن جامی، نفحات الأنس، نشر اطلاعات 1382، ص 297
[8]. یادداشت سید علیرضا موسوی/ کانال عرفان و تصوف

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.