ردّ سخن بنیانگذار وهابیت دربارهی خلفای راشدین
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابیت، از جمله کسانی است که سعی میکند احادیث جعلی را حقیقی جلوه دهد و آنها را متواتر بخواند، مثل «حدیث اقتدا» و «اصحابی کالنجوم» و...، و این در حالی است که محدثین رجالی اهل سنت، با جرح و تعدیل روایات، صحیح را از غیرصحیح جدا ساخته و این روایات را مورد خدشه قرار دادهاند؛ یکی از این روایات جعلی، که مشهور میدانند، روایت عدالت صحابه است: «الصحابه کلهم عدول.»[1] لذا محمد بن عبدالوهاب ذیل این موضوع در کتاب خود مینویسد: «از پیامبر احادیثی به تواتر رسیده که دلالت دارد، صحابه بهویژه خلفای راشدین، دارای کمال بوده، مطالبی که در ستایش هر یک بیان شده، مشهور بلکه متواتر است، چون ناقلان، کسانی هستند که محال است بر کذب و دروغ، همدستی کرده، مجموع اخبارشان مفید علم یقینی به کمال صحابه و فضل و برتری خلفاست.»[2]
در جواب او و ردّ سخن جاهلانهاش باید گفت که، اولاً: بین سبّ و بین نقد آنان و شرح حال و اعمالشان تفاوت بسیاری است، لذا نباید بین این دو مفهوم و موضوع خلط و آمیختگی صورت گیرد، لذا شیعه صحابه را تحت هیچ شرایطی سبّ نمیکند، بلکه میگوید: عدالت صحابه به طور مطلق منتفی است، بهخاطر اینکه برخی عادلند و بعضی عادل نیستند و عدهای مرتد و جماعتی دیگر منافق بودند، و این سخنی نیست که شیعه آن را جعل کرده باشد، بلکه پیامبر اکرم به آن خبر داده و علمای فریقین هم، کم و زیاد آن را در کتب خود آوردهاند، که صدق گفتار شیعه امامیه را میرساند. ثانیاً: نصوص و آیات که از صحابه تجلیل و ستایش میکند، مطلق نبوده، چرا که اشارات روشنی است که متوجه گروه معین و خاصی از صحابه است، مانند سوره فتح آیه 29 و آیه 10 و آیات دیگر قرآن و همچنین روایات وارده، و در مقابل، آیات و روایات زیادی هم در ذم و سرزنش صحابه وجود دارد که با کمی جستجو در کتب فریقین شاهد آن خواهیم بود.
ثالثاً: روایاتی که در کتب فریقین در مورد ستایش صحابه آمده و منجر به فریب مسلمانان گشته، جعلی بوده، چرا که هدف مغرضین و دشمنان دین، در حقیقت نابودی کامل اسلام و خصوصاً محو نام پیامبر اکرم بوده است که تا حدودی هم به این امر مهم دسترسی پیدا کردند، اما موفق نشدند که در رأس همهی آنها معاویه و عمّال آنها بودند.
رابعاً: ابن ابیالحدید، عالم منصف اهل سنت، در کتاب خود مینویسد: «بیشتر احادیث جعلی در فضائل صحابه، در ایام بنیامیه ساخته شد تا نزد امویان تقرب جویند؛ به گمان خود، بینی و صورت بنیهاشم را به خاک بمالند.»[3] مثل حدیث جعلی: «ابوبکر و عمر سیدا کهول اهل الجنه» که در مقابل این حدیث صحیح و مشهور آمده است که پیامبر اکرم فرمودند: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه»، و یا این حدیث جعلی: «هر پیامبری دوستی از میان امتش دارد و دوست من عثمان بن عفان است.»[4] که این حدیث متناقض با روایت جعلی دیگر است که به پیامبر نسبت دادند که فرمود: «اگر دوستی برمیگزیدم، ابوبکر را به عنوان دوست انتخاب میکردم.»
در نتیجه با چنین روایات دروغینی، به این موضوع مهم میرسیم که معاویه و عمّال او، جز با وارونه کردن واقعیت، اولاً: درصدد محو و نابودی دین اسلام بودند. ثانیاً: با جعل روایات، سعی میکردند تا صحابه متخلف را هم، همپا و همتراز با اهل بیت قرار دهند؛ فلذا با جعل روایات میخواستند در اذهان مردم، نوعی تشویش و... را تثبیت و پا برجا کنند که ظاهراً هم موفق بودهاند.
پینوشت:
[1]. اسد الغابه، ابن اثیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص9.
الاستیعاب، ابن عبدالبر، نشر محمد بجاوی، قاهره، مصر، ج1 ص89.
[2]. رساله فی الردّ علی الرافضه، محمد بن عبدالوهاب، دار الآثار، صنعاء، یمن، ص18.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیا الکتب العربیه، بیروت، لبنان، ج11 ص44-46.
[4]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج39 ص120.
افزودن نظر جدید