بلا و مصیبت عامل قرب الهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخلاف آنچه در مکاتب روانشناسی ادعا میشود، تنگنای معیشتی و به طور کلی بروز آفت، بلا و مصیبت، نه نشانه منفینگری و ناتوانی، بلکه علامت قرب الهی و برتری معنوی و روحی است. البته چنین مقامی برای مؤمنین و اهل معنا اینگونه تفسیر شده است. در روایات پرشماری آمده است که بلاها به قدر ولایت و بهره انسان از معنویت رخ مینمایند و هر اندازه بهره روحی انسان از تعالی و تقوی بیشتر باشد، مصیبتها و مشکلات نیز همانقدر در زندگانی بیشتر میشود. در روایات شیعی از بلا به «خوراک مؤمن» و «تغذیه روح» تعبیر شده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند بنده مؤمن خویش را با گرفتاری تغذیه میکند (رشد میدهد)؛ همچنان که مادر فرزند خویش را با شیر تغذیه میکند».[1] مراد از گرفتاری، آزار دادن و عذاب کردن نیست، بلکه مقصود بسترها و فراز نشیبهایی است که باعث میشود استعدادهای الهی وجود انسان شکوفا گردد و در پی آن، ظرفیتهای روحی والاتری برای آدمی ایجاد شود. برای نمونه، برخی انسانها در موقعیت گشایش و فراوانی نعمتها شکرگزار و قدردان هستند و کثرت مواهب و امکانات، ایشان را فریفته نمیکند؛ در حالی که همین افراد ممکن است در مواقع سختی و به وقت مضیقه نتوانند بردباری پیشه کنند و در نتیجۀ ظرفیت حلم و بردباری در آنها شکوفا نشده، به صورت بالقوه باقی بماند. غایت ابتلائات الهی، به فعلیت رساندن چنین ظرفیتهایی است.
امام صادق فرمودند: «خداوند پیامبران خویش را بیش از همه به سختی و گرفتاری مبتلا میکند. سپس جانشینان و پیروان ایشان هر اندازه به پیامبران نزدیکتر باشند، بلا و گرفتاری ایشان بیشتر است».[2] از اینرو نباید تصور کرد که گرفتاری تنها به شداید اطلاق میشود، بلکه فراوانی مواهب و ازدیاد امکانات نیز جزو همین گرفتاریهاست. این در حالی است که در معنویتهای جدید زندگی آرمانی به زندگی راحت و آسوده تفسیر شده و وجود ابتلائات و فراز و نشیبها، علامت دوری از معنویت و نشانه خسران روحی معرفی میشود. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) فرمودند: «محرومیت همراه خردمندان است و بلا و مصائب نیز همراه یقین و صبر است».[3] امام کاظم (علیه السّلام) نیز میفرمایند: «شما هیچگاه مؤمن نخواهید بود، مگر آن هنگام که بلا را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت و بدبختی بدانید».[4]
برخلاف معنویتهای روانشناسانه که برای اثبات روزیرسانی خداوند به صفت قدرت الهی تمسک میکنند، در نگرش توحیدی برای اثبات آن به صفت حکمت او استناد میشود؛ یعنی پشتوانه روزیرسانی خداوند در معارف اسلامی «عدم لغویت در افعال الهی» معرفی شده است. به عبارت روشنتر، در جواب این سوال که چرا خداوند روزی بندگانش را عهده دار شده است، معنویتهای روانشناسانه پاسخ میدهند: «صفت قدرت اقتضا میکند که خداوند همه بندگان خویش را بر سر سفره خوشیها بنشاند و کمبود و فقر با «قدرت مطلق خدا» سازگاری ندارد»؛ در حالیکه متون اسلامی آن را از سر حکمت الهی و غرض حکیمانه او میدانند، نه عدمِ قدرت او؛ چنانکه سختی و تهیدستی هم به حکمت الهی مستند شده است.
در معنویتهای جدید، قطعهای از پازل معنوی مفقود است و آن اینکه، حکمت الهی اقتضای بقا و ابدیت انسان را دارد؛ در معارف اسلامی از این جهت به حکمت الهی استناد شده که هم اقتضای رازقیت را دارد و هم بقا و ابدیت از آن بر میآید. (صفت حکمت یعنی آفرینش الهی بیهوده و بیهدف نیست. بلکه حبّ به کمال که عین ذات الهی است بالاصاله به خود ذات و بالتبع به آثار آن که دارای مراتبی از خیر و کمال هستند تعلق گرفته و از این رو، جهان را به گونهای آفریده است که بیشترین خیر و کمال ممکن بر آن مترتب شود و بدین ترتیب صفت حکمت اقتضا میکند که خداوند مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند و مقدمات آن را فراهم کند). در حالیکه قدرت خداوند لزوماً اقتضای ابدیت و جاودانگی را ندارد. (قادر كسى است كه اگر بخواهد، فعلى را انجام مى دهد و اگر بخواهد، آن را ترك مى كند). حال که اسکاول شین و همفکرانش با استناد به قدرت الهی، رزاقیت الهی را تبلیغ میکنند، جای آن داشت که با استفاده از قدرت الهی نیز به بهشت ابد و نعمتهای دائمی و بدون نقص رهنمون میشدند و قدرت نامتناهی خداوند را تنها برای امری محدود همچون رزق چند روزه دنیا به میان نمیآوردند. به راستی اگر قدرت نامحدود خداوند میتواند تضمینی برای زندگانی کوتاه دنیا باشد، چرا اینقدرت بیکران به حیات ابدی و نعمتهای زوالناپذیرش تعلق نگیرد؟
قابل ذکر اینکه، در قرآن کریم نیز مسئله غایت و غائیت به عبث نبودن خلقت مستند شده و ابدیت و قیامت از همین طریق ثابت شده است.[5] بنابراین گشادهدستی خداوند بر مؤمنین هم با حکمت و تدبیر او معنا پیدا کند، نه قدرت و قهاریت او. در روایت آمده است: «به خاطر تدبیر و حکمت الهی و نیز به خاطر آنکه مردم خیال نکنند که رزق و روزی برای کافران است و نیکوکاران از رزق محروماند و با این پندار و به خاطر روزی زیاد، فسق و فجور را برگزینند، از همین روی بسیاری از صالحان را توانگر و برخوردار از موهبتهای دنیوی میبینی».[6]
حاصل آنکه، حکمت الهی اقتضا میکند خداوند مهربان در رحمت خویش را به روی بندگان بگشاید و مواهب خویش را در اختیار ایشان قرار دهد. صدالبته این تفضل نه بدین جهت است که بندگان غرق در خوشی و رفاه گردند و سرمایه عمر خویش را به بطالت بگذرانند، بلکه به این دلیل است که بعد از ضمانت الهی برای تامین رزق، با فراغت خاطر به قرب الهی بیندیشد و عمر گرانمایه را در طلب رضای دوست سپری کنند. حکمت «تضمین» نه لنگر انداختن در رفاه و شنا در فراوانی، بلکه به کارگیری قوای روحی جهت دستیابی به حیات طیبه و قرب الهی است. امام عسکری (علیه السلام) فرمود: « مبادا روزی ضمانت شده، تو را از امور مفروض (طاعت و بندگی) باز دارد».[7]
پینوشت:
[1]. منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم، نشر دارالحدیث، 1385، ح 891.
[2]. اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 252.
[3]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، تهران، نشر ولی عصر، 1364، ج 67 و 68، ص 184.
[4]. منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم، نشر دارالحدیث، 1385، ح 894.
[5]. مجموعه آثار، مطهری، تهران، نشر صدرا، 1387، ج 4، ص 677.
[6]. شگفتیهای آفرینش ، میرزایی، ( ترجمه توحید مفضل )، مؤسسه انتشارات هجرت، قم، چ پنجم، 1377، ص 161.
[7]. تحف العقول، ابنشعبه حرانی، ص 489.
افزودن نظر جدید