رژیم موقت صهیونیستی، از کوروش به عنوان سنگر استفاده میکند
دو یهودی صهیونیست پیامی به آیت الله دکتر رئیسی فرستادند و با اقرار به جنایات اسراییل در حق "مردم" ایران، رفتار محبت آمیز کوروش به یهودیان را یادآور شده؛ با لحنی التماسگونه از ایشان خواستند که با اسراییل صلح کنند. ما پاسخ میدهیم که خودِ کوروش از اعتماد به یهودیان پشیمان شد. اکنون چگونه ما ایرانیان، با یهودیان صهیونیست، صلح کنیم؟ وقتی میدانیم که آنان، مردمانی خودخواه، درنده و لعنت شده هستند؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در حال مرور تارنمای Eurasia Review بودم. یک رسانه صهیونیست مستقر در آلبانی. در این تارنما، یادداشتی به قلم دو روحانی یهودی صهیونیست، به نام فیلیپ پاسنر (Rabbi Philip M. Posner) و آلن مالر (Rabbi Allen S. Maller) دیدم، با عنوان «اسرائیل و ایران: پس از پادشاه کوروش کبیر»:
Israel And Iran: Post King Cyrus The Great
در این نوشتار، ناظر خودستایی و مظلومنمایی این دو صهیونیست، هستیم. آنان خود را هوادار صلح و دوستی خواندند ولی در ادامه، به انجام عملیاتهای تروریستی علیه "مردم" ایران اقرار کردند، هرچند مدعی شدند که این عملیاتهای تروریستی، دو طرفه بوده است. یعنی ایران علیه اسراییل و اسراییل علیه "مردم" ایران. آنان در ادامه، سیره کوروش هخامنشی در محبت و ملاطفت نسبت به یهودیان را به آیت الله دکتر رئیسی یادآور شدند و با لحنی التماسگونه از ایران خواستند تا به صلح با اسراییل راضی شود.
در پاسخی بر این نوشتار، باید بگویم که یهودیان صهیونیست، سابقهای بس سیاه در حیلهگری و فریبکاری دارند. رژیم موقت و کودککُش صهیونیستی برای ادامه حیات خود، از هیچ جنایتی دریغ نمیکند. همان گونه که این دو راوِ صهیونیست، اقرار کردهاند، آنان بارها نه فقط علیه حاکمیت، بلکه علیه مردم ایران دست به جنایت زدهاند. رژیم صهیونیستی، تنها کشور جعلی در جهان است که در گاهشماری خود، جشن ایرانیکُشون دارد.(1) میتوان گفت در این سالها هر کس به رژیم موقت صهیونیستی اعتماد کرده، پشیمان شده، پس چرا ما باید این تجربه زنده و جاری را نادیده بگیریم؟ حتی کوروش پادشاه هخامنشی هم از ملاطفت در حق یهودیان، پشیمان شد.(2) یهودیان نیز هر چند در ظاهر از کوروش به نیکی یاد میکردند، ولی در خفا و محافل خصوصی خود، برای نابودی و تضعیف حکومت هخامنشی میکوشیدند.(3) پس ما حق داریم به سبب خودخواهی و خیانتهای یهودیان صهیونیست در حق اسلام، ایران و بلکه بشریت، به رژیم موقت صهیونیستی و همه یهودیان صهیونیست، بدگمان و از آن منزجر باشیم.
اکنون، جا دارد که نگاهی به یادداشت این دو راو داشته باشیم. به نظرم رسید که قابل توجه و تأمل باشد. پس خواندم و آنچه در ادامه میآید، ترجمه متن یادداشت است:
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 20 اکتبر 2010، نخستین هفتهی فِوریهی هر سال را "هفته همسازیِ بین ادیان برای همه مذاهب، ادیان و عقاید" نامید. در این زمینه، در پرتو این هفته، ما پیشنهاد نسبتاً رادیکال خود را برای گفت و گو بین اسرائیل و ایران ارائه میکنیم و میپذیریم که از تخیل و حتی سادهلوحی نشأت گرفته است. اما آیا ما که طرفدار صلح و عدالت هستیم، میتوانیم از رؤیاهای خود دست بکشیم؟ بنابراین، به جای مثال دیگری از خشونت تراژیک بین اسرائیل و ایران، آیا کسی میتواند کاملاً عکس قضیه را تصور کند: نه موشکها یا بمبهایی که اسرائیلیها و ایرانیها را میکشند، بلکه گفتوگو درباره بقای متقابل آنها؟ نه لزوماً آشتی، اما حداقل چیزی غیر از ادامه خونریزی، یا بدتر از آن، احتمال یک جنگ همه جانبه...
پیشنهاد ما توسط اسرائیل با یک اعلامیه رسانهای بزرگ مانند این آغاز میشود: «تقدیم به ملت جمهوری اسلامی ایران، دولت محترم آن و جناب آقای ابراهیم رئیسی رئیس جمهور.» اقدامات تروریستی متقابل ما و اقدامات خشونت آمیز ما علیه یکدیگر تا کی ادامه خواهد داشت؟ ریختن خون و کشتار شهروندان شما و ما، از جمله احتمال یک جنگ همه جانبه، مرگ هزاران نفر دیگر، مردان، زنان و فرزندان... آیا واقعاً از هم متنفریم؟ اگر چنین است، آیا نفرت ما آشتی ناپذیر است؟ آیا ما همدیگر را میشناسیم؟ فرزندان دو ملت بزرگ، ایران باستان و یهودیه / اسرائیل باستان؟ در واقع، آیا می دانید که اگر بنیانگذار امپراتوری ایران نبود، ما یهودیان امروز اینجا نبودیم؟ منظورم به به کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی است، که امپراتور همه ایالتهای خاور نزدیک باستان بود. او در 2 اکتبر 539 قبل از میلاد، با قدرت نظامی درخشان، بابلِ ظاهراً غیرقابل تسخیر را فتح کرد که پادشاه آن نبوکدنصر بود. او در سال 597 یهودا را فتح کرد. در شناختهشدهترین نمونه خیرخواهی که تاکنون ثبت شده است، پس از فتح بابل، کوروش به یهودیان اجازه داد به اورشلیم بازگردند، همراه با آثار مقدسی که بابلیها ربوده بودند و (حتی) آنها را تشویق کرد تا معبدی را که پادشاه نبوکدنصر ویران کرده بود، بازسازی کنند. اگر او (کوروش) تا این حد خیرخواهانه عمل نمیکرد، امروز اسراییل وجود نداشت.
همانطور که مشخص است، از زمان سقوط شاه در 1978 ما شهروندان ایران و اسرائیل سابقه خشم، ترس و بیاعتمادی متقابل را داشتهایم. در مورد اسرائیل و مصر نیز چنین بود. سپس در نوامبر 1977، انور سادات، رئیس جمهور مصر، برخلاف توصیه مشاورانش، ما اسرائیلیها و یهودیان را با دراز کردن دست صلح غافلگیر کرد، در نتیجه اکنون مصریها و اسرائیلیها با هم در آرامش نسبی زندگی میکنند!
به شما شهروندان ایران و رئیس جمهور رئیسی! ما یهودیان میخواهیم که بدانید ما از شما متنفر نیستیم. به شما بیاعتمادیم، بله، اما ما از شما و خودمان میپرسیم: آیا حداقل میتوانیم گفتوگویی درباره ترسها و امیدهایمان نسبت به مردممان آغاز کنیم؟ باشد که ما، اسرائیل و شما ایران همدیگر را غافلگیر کنیم. بهجای سلاحهای جنگی بیشتر، بیایید با شجاعت امیدوار باشیم و برای چیزی غیر از اطاعت جزمی و همیشگی برای کشتن شروع کنیم. اجازه دهید خونریزی را متوقف کنیم - فرصتی به شالوم/سلام بدهیم و شادی رحمت کوروش بر مردمان ایران، اسرائیل، فلسطین و همه بشریت بتابد.(4)
پی نوشت:
1. بنگرید به: «اسراییل تنها کشور (جعلی) در جهان که در تقویم رسمی خود جشن "ایرانی کشون" دارد»
2. بنگرید به: «رفتار منافقانه کوروش هخامنشی در قبال یهودیان»
3. بنگرید به: «یهودیان در آرزوی نابودی برای حکومت هخامنشی»
4. بنگرید به:
Eurasia Review: Israel And Iran: Post King Cyrus The Great, February 3, 2023
افزودن نظر جدید