عزاداری، سنت یا بدعت؟
گریه و نوحه سرایی و عزاداری بر غریب و مظلوم کربلا، همان مزد رسالت است که در قرآن به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن اهل بیتم.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دشمنان اهل بيت (عليهمالسلام) در هر زمانی، به ويژه در ايام عزاداری حضرت سيد الشهدا (عليهالسلام) از شبكه های ماهوارهای اين شبهه را مطرح میكنند كه گريه كردن و عزاداری برای امام حسين (علیهالسلام) بدعت است.
در پاسخ باید گفت:
اولاً:عشق و محبت به اهل بیت (علیهمالسلام) یکی از دستورات خدای رحمان است که در قرآن به عنوان مزد رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) معین شده است. خدای رحمان میفرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى (شورى/23) بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوستداشتن اهل بیتم.»
ثانیاً:عزاداری و سوگواری بر عزیزان از دست رفته، رویکردی طبیعی است که از مهر و محبت سرچشمه می گیرد و از آغاز آفرینش انسان تا به حال، رواج داشته است و خدای سبحان نیز بر این واکنش طبیعی بشر، مهر تأیید زده است.
پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله) نیز در مرگ برخی افراد، از جمله در شهادت حمزه سید الشهداء، با صدای بلند گریه کردند.(1) همچنین در شهادت جعفر بن ابی طالب گریستند و دیگران را نیز به گریه دعوت کردند.(2) در رحلت فرزندشان ابراهیم نیز گریه کردند و وقتی بعضی با تعجب گفتند شما هم در عزای فرزند گریه میکنید، فرمودند: اشك ريختن در مرگ فرزند، لطف و رحمت خداوند است(3) و نیز در وفات حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)، که سال وفات حضرت خدیجه و ابوطالب را در مکه، عام الحزن نامیدند.(4)
روایات عزاداری بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در منابع اهل سنت:
هیثمی در مجمع الزوائد، ابنعساکر در تاریخ دمشق، و ابنحجر عسقلانی در تهذیب التهذیب مینویسند: «از امسلمه روایت شده که گفت: حسن و حسین (علیهماالسلام) در خانه من و در برابر رسول خدا (صلیاللّهعلیهوآله) به بازی مشغول بودند. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! پس از رحلت تو، امتت این فرزند را (و اشاره به حسین (علیهالسلام) کرد) شهید میکنند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) گریست و حسین (علیهالسلام) را به سینه چسبانید. سپس رسول خدا (صلیاللّهعلیهوآله) تربتی را که جبرئیل از مرقد شریف حسین (علیهالسلام) آورده بود در دست گرفت و بویید و فرمود: بوی کرب و بلا از آن به مشام میرسد. آنگاه آن خاک را به دست امسلمه سپرد و فرمود: ای امسلمه! مواظب باش و بدان که هرگاه این تربت مبدل به خون گردید، فرزندم حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیده است.
امسلمه تربت را در شیشهای ریخت و هر روز به آن تربت نگاه میکرد و میگفت: ای خاک! روزی که به خون تبدیل گردی، آن روز، روز عظیمی خواهد بود.»(5)
پینوشت:
1.ابوالفرج نورالدين على بن ابراهیم بن احمد حلبى شافعى السيره الحلبيه، ج2، ص247.
2. ابن عبد البر، الاستيعاب، ج1، ص313.
3. صحيح بخاری، ج2، ص85.
صحيح مسلم، ج4، ص1808، كتاب الفضائل، باب رحمته بالصبيان.
سنن ابن ماجه، ج1، ص506، ش 1589، باب ما جاء في البكاء علی الميت.
المصنف عبد الرزاق، ج3، ص552، ش 6672، باب الصبر والبكاء والنياحه.
4. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵.
5. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۱۸۹.
ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۹۲ – ۱۹۳.
ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴۷.
افزودن نظر جدید