دولت پنجم خاتمی!

  • 1400/03/13 - 08:14
کارنامه دولت اصلاحات کم غلط نبود، ولی نفرت ملی نسبت به خاتمی و دولتش از حمایت او از روحانی نشأت می‌گیرد. جامعه، اصلاحات را باعث و بانی روی کار آمدن روحانی می‌داند. اعضای ستادهای روحانی و بازوهای رسانه‌ای و پروپاگاندای این ستادها همگی اصلاح‌طلبان بودند و پس از آن مناصب و پست‌های کلیدی مهمی در دولت داشتند.

با روی کار آمدن دولت خاتمی روند تنش‌زدایی در سیاست خارجی کشور که در دوران هاشمی رفسنجانی آغاز شده بود شتاب بیشتری به خود گرفت. دولت اصلاحات سعی داشت با تکیه بر توسعه سیاسی در داخل کشور و به کارگیری مفاهیمی چون تشنج زدایی و گفتگوی تمدن‌ها در خارج از کشور چهره سیاسی جدیدی از ایران به نمایش بگذارد.
خاتمی با عنوان گفتگوی تمدن‌ها چهره صلح طلبی از ایران به نمایش گذاشت و حتی سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل سال گفتگوی تمدن‌ها نام گذاری شد؛ اما حمله آمریکا به افغانستان و عراق ثابت کرد گفتگو با شیطان امری خیالی است و تنها زبان رایج در میان قدرت‌های جهان زبان حمله و جنگ است!
در آن روزگار اصلاح‌طلبان تقلای بسیاری برای بازکردن باب مذاکره میان ایران و آمریکا کردند ولی اصرار آمریکا بر ادامه سیاست‌های خصمانه علیه ایران و اراده محکم رهبری و مردم برای حفظ آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب باعث شد این تلاش‌ها راه به جایی نبرد.
دولت اصلاحات با شعار فردای بهتر برای ایران اسلامی بر سر کار آمد با شعار آزادی و گفتگو اما منظور واقعی آنها از آزادی چیزی غیر از جسارت و هتک حرمت نسبت به ساحت مقدس دین اسلام نبود! آنها معتقد بودند وقت آن رسیده افکار امام خمینی(ره) را به موزه بسپارند، حجاب را وابسته به اقناع می‌دانستند، در حوادث کوی دانشگاه در پی براندازی نظام بودند و ...  خلاصه اینکه این دولت طالب اصلاح پر بود از نشست‌های تجزیه طلبانه، استعفا و روزه سیاسی و ...
دولت خاتمی در زمان تبلیغات هم تقریباً هیچ شعار اقتصادی نداد. اصلاح‌طلبان معتقد بودند باید اصلاح شرایط اقتصادی را از مسیر ترمیم فضای سیاسی و بهبود روابط خارجی دنبال کرد. با وجود همه این جملات زیبا و آرمان گرایانه دولت اصلاحات، این دولت نیز همچون دولت سازندگی در برنامه‌های اقتصاد آزاد و فرایند خصوصی‌سازی و واگذاری‌ها ناکام ماند خصوصی سازی‌هایی که بیشتر شبیه اختصاصی سازی بود و نهایتاً چرخ‌های صنایع و تولید کشور را از حرکت بازداشت.
در این دولت نرخ بیکاری دو رقمی شد؛ عدم توفیق در هدفمندی یارانه‌ها ادامه وابستگی به نفت و ناکامی در کاهش محسوس نرخ تورم نسبت به سال‌های قبل از دیگر دستاوردهای دولت اصلاحات است و رسما همانگونه که شعار اقتصادی ندادند، کار اقتصادی بزرگی هم انجام ندادند .
حوزه فرهنگ یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی بود که در نخستین روزهای انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت؛ از این رو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا ابتدای دولت اصلاحات توانسته بود کم و بیش با جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه، استقلال فرهنگ ایرانی اسلامی کشور را حفظ کند. اما در این دوره تساهل و تسامح دولت در امور فرهنگی و هنری و ترویج سبک زندگی غربی که از زمان هاشمی رفسنجانی شروع شده بود سرعت بیشتری گرفت. تلاش برای این بود تا در عرصه فرهنگ و هنر با جذب نخبگان (سلبریتی‌ها) و رونق اقتصادی کالاهای فرهنگی، نوعی انس و الفت فرهنگی ایجاد کنند. اما این حضور نخبگانی! به دلیل عدم مدیریت صحیح و نداشتن پشتوانه فکری مناسب به محملی برای خودنمایی هنر غیر دینی و حتی آموزه‌های ضد انقلابی تبدیل شد .
رواج فساد در سینمای ایران، تئاترهایی پر از صحنه های نامناسب اخلاقی، کتاب‌هایی که علناً فحشا و روابط نامشروع را رواج می‌داد و... از دستاوردهای فرهنگی دولت خاتمی هستند. دستاوردهای دولت اصلاح طلب خاتمی تنها به اقتصاد فرهنگ و سیاست و ... محدود نمی‌شود و لکه ننگ دیگری در دولت اصلاحات به چشم می‌خورد. اصرار دولت خاتمی و مجلس ششم بر تعطیلی غنی‌سازی و اجبار مذاکره‌کنندگان به پذیرش پروتکل الحاقی !در قسمتی از کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای؛ روحانی می‌گوید: رئیس دولت هفتم و هشتم، عده‌ای از وزرای دولت هشتم و تعدادی از نمایندگان مجلس ششم می‌گفتند؛ از غرب نیروگاه و امتیازات اقتصادی بگیریم و غنی‌سازی را فعلاً برای مدتی متوقف کنیم و حتی طرحی در مجلس توسط نمایندگان تنظیم می‌شود مبنی بر اجبار مذاکره‌کنندگان به پذیرش پروتکل الحاقی !
کارنامه دولت اصلاحات کم غلط نبود، ولی نفرت ملی نسبت به خاتمی و دولتش از حمایت او از روحانی نشأت می‌گیرد. جامعه، اصلاحات را باعث و بانی روی کار آمدن روحانی می‌داند. اعضای ستادهای روحانی و بازوهای رسانه‌ای و پروپاگاندای این ستادها همگی اصلاح‌طلبان بودند و پس از آن مناصب و پست‌های کلیدی مهمی در دولت داشتند.
 گرچه با نزدیکتر شدن به انتخابات روند تبرّی جستن اصلاحات از روحانی سرعت گرفته است؛ ولی با اندکی تحقیق و تفحص روشن می‌شود، فعالین اصلاحات در ۸ سال گذشته در جای جای دولت حضور پررنگی داشتند و اتفاقاً تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نیز بوده‌اند. جدیدترین تصمیم جریان اصلاحات، حمایت از همتی در مسیر رسیدن به پاستور است. شاید که دولت پنجم اصلاحات نیز محقق شود و از آنجا که دولت روحانی از کمترین میزان محبوبیت نزد مردم برخوردار است و تنها شانس آقای کاندیدا فاصله گذاری با دولت روحانی است، برکناری او توسط روحانی می‌تواند او را از بانی وضع موجود به منتقد وضع موجود تبدیل کند و چه بسا درگیری او با روحانی وی را به قهرمان و نامزد اصلی تغییر وضع موجود بدل نماید! اما در حقیقت همتی یکی از بانیان اوضاع کنونی کشور است؛ یکی از کسانی که هر کدام به دلیلی مسئول نابسامانی فعلی امورات کشور هستند .
 دولت روحانی در این دوره همان دولت خاتمی بوده است با همان معاونین و وزرا! دولت اول و دوم روحانی، همان دولت سوم و چهارم خاتمی است و با روی کار آمدن اصلاح‌طلبی بعدی (همتی یا مهرعلیزاده) دولت سوم روحانی و به عبارتی دولتی پنجم خاتمی تشکیل خواهد شد. شایسته است که اصلاح‌طلبان قبل از آماده سازی مقدمات روی کار آمدن دولت پنجمشان لحظه‌ای به سوالات فراوانی که در ذهن مردم ایران است بیندیشند. مردمی که با تاریخ ایران و انقلاب اسلامی آشنا هستند و اندیشه‌های اصلاح طلبان را می‌شناسند. اصلاح طلبان معتقدند مشروعیت نظام اسلامی ناشی از حضور آنان است و با خروج آنها از حاکمیت مشروعیت نظام از میان رفته و نظام از درون دچار فروپاشی می‌شود! آنان می‌گویند؛ اگر در مسیر اصلاحات سنگ اندازی شود جنبش اصلاحات راهی جز کناره‌گیری و عمل به صورت یک اپوزیسیون ندارد!!! زمان آن نرسیده پدر معنوی اصلاحات یکبار برای همیشه جایگاه و جهت گیری اصلاح‌طلبان را روشن کند و بگوید دقیقا بدنبال اصلاح چه چیزی هستند؟!
به فرموده رهبر معظم انقلاب؛ انتخابات یک روز است ولی نتیجه آن سال‌ها با تک تک افراد جامعه همراه است. ان شاءالله مردم فهیم ایران اینبار با فکر و شناخت کافی پا به عرصه انتخابات گذاشته و به برنامه‌ها و نگرش‌ها رأی بدهند و نه افراد، احزاب و شعارها..!

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.