معجزه‌‌ی فارسی علی‌محمد باب

  • 1398/05/05 - 22:42
بر اساس ادعای علی‌محمد باب، اعجاز سخن و کلمات او، اختصاص به آثار و عبارات عربی وی ندارد و آثار فارسی او را نیز شامل می‌شود. اما به راستی آیا فصاحت آن‌چه علی‌محمد شیرازی (به قول خود) با آن‌ها تحدّی کرده، با شاهکارهای نثر فارسی از قدیم و جدید (مانند نثر سعدی و...) قابل مقایسه است؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی‌محمد شیرازی تنها دلیلی که برای اثبات ادعای مهدویت و دین‌سازی خود ارائه نمود، نوشته‌جات به اصطلاح وحیانی‌اش می‌باشد. همچنان که در کتاب بیان فارسی خود نوشته است: «مَن إستدل بغیر کتاب الله و آیات البیان و عجز الکلّ عن الإتیان بمثلها فلا دلیل له و من یروی معجزة بغیرها فلا حجّة له [1]؛ هرکس به چیزی جز کتاب خدا و آیات بیان استدلال کند در حالی که همه از آوردن کتابی همانند آن ناتوانند، هیچ دلیلی ندارد و کسی که معجزه‌ای به جز آن گزارش کند، هیچ حجتی بر او نیست».
علی‌محمد باب در ادامه تأکید می‌کند که باید این استدلال او هر نوزده روز یک‌بار قرائت شده و مورد تفکر قرار گیرد تا به حقانیت او یقین حاصل شود: «و لابدّ أن یقرئن ذلک الباب فی کل تسعة عشر یوماً مرّة واحده و یتفکرن فیما نزل فیه باللیل و النهار [2]؛ این آیات باید در هر نوزده روز یک‌بار تلاوت شود و مورد تفکر قرار گیرد».
نکته‌ی جالب توجه آن است که بر اساس ادعای علی‌محمد باب، اعجاز سخن و کلمات او، اختصاص به آثار و عبارات عربی وی ندارد و آثار فارسی او را نیز شامل می‌شود: «شؤون فارسیه بعینه مثل شؤون آیات است... اگر کسی در کلمات فارسی به عین فؤاد نظر کند، فصاحت آیات را به عینها مشاهده می‌نماید و یقین می‌کند که غیرالله قادر بر این نوع کلام نبوده و نیست».[3]
این در حالیست که آثار به اصطلاح وحیانی جناب باب، در کنار اشکالات ادبی فراوانی که او را به ناتوانی از این زبان واداشته است[4]، حاوی اشتباهات فراوان علمی نیز می‌باشد.
اما به راستی آیا فصاحت آن‌چه علی‌محمد شیرازی (به قول خود) با آن‌ها تحدّی کرده، با شاهکارهای نثر فارسی از قدیم و جدید (مانند نثر سعدی و...) قابل مقایسه است؟! پیچیدگی و آشفتگی متون باب تا آن حد است که حتی قرائت آن‌ها را بر خواننده سخت کرده و خاطرش را مشمئز می‌سازد؛ همچنان که در یکی از این شبه آیات فارسی جناب باب می‌خوانیم: «إذن داده نشده که أحدی حرفی از حروف بیان را بنویسد، إلّا به أحسن خط و أحسن از برای هر نفسی در حد او است نه در حد فوق او و نه در حد دون آن و این را برای این است که روح متعلق به آن حرف که در بیان است بأعلی ما یمکن فی الإمکان فی حدّه مرتفع گردد که در مؤمنین بیان دیده نشود، شیء إلّا آن‌که آن شیء در حد خود به کمال رسیده باشد، چنانچه امروز حروف الفیّه چگونه ممیّز در طرزیّت از سایر ملل همین قسم من فی البیان گردد که اگر أحدی از بیان در مشرق أرض باشد به نفسه از حُسن او و حُسن آن‌چه در نزد او است در حدّ خود محبوب گردد که این أعظم سبیلی است از برای جذب کلّ ادیان به دین واقع...».[5]

پی‌نوشت:
[1]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، انتشارات اهل بیان، ص 210.
[2]. همان.
[3]. همان، ص 54.
[4]. بهرام اسفندیاری، تاريخ جامع بهائيت، تهران: مهرفام، 1382 ش، ص 15
[5]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، انتشارات اهل بیان، صص 103-102.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.