رسیدن روزی از غیب

  • 1396/09/21 - 15:20
یکی از شاخصه‌های فکری و اعتقادی وهابیان، غلو این فرقه درباره پیشوایان و علمای خود است. وهابیان در حالی که شیعیان را به اتهام غلو، تکفیر می‌کنند و آنان را مشرک می‌دانند، برای بالا بردن و مهم جلوه دادن پیشوایان و علمای خود، با جعل و نسبت دادن مطالب غیر واقعی و دروغین به غلو در حق علما و پیشوایان خود پرداخته‌اند.

یکی از شاخصه‌های فکری و اعتقادی وهابیان، غلو این فرقه درباره پیشوایان و علمای خود است. وهابیان در حالی که شیعیان را به اتهام غلو، تکفیر می‌کنند و آنان را مشرک می‌دانند، برای بالا بردن و مهم جلوه دادن پیشوایان و علمای خود، با جعل و نسبت دادن مطالب غیر واقعی و دروغین به غلو در حق آنان پرداخته‌اند.

شیعیان به اتهام غلو در حق امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) از زیارت مرقد شریف حضرت علی (علیه السّلام) محروم می‌شوند. قبر شریف امام حسین (علیه السّلام) نیز به همین بهانه تخریب می‌شود. اما در مقابل می‌بینیم که وهابیت به غلو درباره علما و پیشوایان خود پرداخته‌اند.

ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن بشر معروف به ابراهیم حربی یکی از علمای مورد قبول وهابیت است که در سال 198 هجری قمری به دنیا آمده و در سال 285 هجری قمری در بغداد از دنیا رفته و در منزل خودش واقع در خیابان باب الأنبار دفن شده است. وی یکی از ملازمان احمد بن حنبل بوده و حدود بیست سال با او مصاحبت داشته و از افکار او تبعیت کرده است. دارقطنی او را در علم و زهد و ورع با احمد بن حنبل مقایسه کرده است. در این مقاله به یک نمونه از غلو وهابیت در مورد ایشان اشاره می‌نماییم.

- احمد بن سلیمان قطیعی می‌گوید: به فقر و تنگ‌دستی شدیدی مبتلا شده بودم. برای بیان وضعیت خودم نزد ابراهیم حربی رفتم. او مرا دلداری داده و گفت: ناراحت نباش. روزی انسان‌ها دست خداست. وی سپس ماجرایی از زندگی خودش را برایم تعریف کرد و گفت: فقر و تنگ‌دستی سختی به سراغ ما آمده بود. در منزل چیزی برای خوردن نداشتیم. همسرم به من اعتراض کرد و گفت: من و تو شاید بتوانیم این وضعیت را تحمل کنیم اما این دو طفل توان تحمل این وضعیت را ندارند. همسرم پیشنهاد فروش یا رهن بخشی از کتاب‌هایم را داد. به او گفتم: مقداری پول برای تهیه غذای بچه‌ها از دیگران قرض کن و امروز و امشب را به من فرصت بده. در اندرون خانه اتاقی بود که کتاب‌هایم در آن قرار داشت و من نیز در آن‌جا به نسخه‌برداری می‌پرداختم. همان شب ناگهان شخصی در زد. پرسیدم: کیستی؟ گفت: یکی از همسایه‌ها هستم. گفتم: بیا داخل. گفت: چراغ را خاموش کن تا بیایم. چیزی روی چراغ انداختم تا نور آن خانه را روشن نکند و گفتم: بیا داخل. آن شخص داخل شد و چیزی را در کنار من گذاشت و برگشت. آن چه روی چراغ انداخته بودم، برداشتم تا اتاق روشن شود. با دستمال گران‌قیمتی مواجه شدم که علاوه بر غذاهای مختلفی که در آن قرار داشت، پانصد درهم نیز درون آن بود. همسرم را صدا زدم و گفتم: بچه‌ها را بیدار کن تا از آن چه درون دستمال بود، بخورند. زمان آمدن حجاج از خراسان بود. فردای آن شب، با آن پول‌ها قرض خود را دادم و دم در خانه نشستم. مردی که دو شتر کاغذی حمل می‌کرد و دنبال منزل ابراهیم حربی می‌گشت، نزد من آمد. گفتم: من ابراهیم حربی هستم. بار شترها را پایین گذاشت و گفت: این کاغذها را مردی از خراسان برای تو فرستاده است. پرسیدم: اسمش چیست؟ گفت: قسم داده نام او را فاش نکنم.[1]

پی‌نوشت:

[1]. «قال أحمد بن سلیمان القطیعی: أضقت إضاقظ، فمضیت إلی ابراهیم الحربی لأبثه ما أنا فیه، فقال لی: لا یضق صدرک، فإنّ الله من وراء المعونة و إنّی أضقت مرة حتّی انتهی أمری فی الإضافة إلی أن عدم عیالی قوتهم، فقالت لی الزوجة: هب أنّی أنا و إیّاک نصبر، فکیف نصنع بهاتین الصبیّتین؟ فهات شیئا من کتبک حتّی نبیعه أو نرهته، فضننت بذلک و قلت: اقترضی لهما شیئا و أنظرینی بقیّة الیوم و اللیلة و کان لی بیت فی دهلیز داری فیه کتبی، فکنت أجلس فیه للنسخ و النظر، فلمّا کان فی تلک اللیلة إذا داقّ یدقّ الباب، فقلت: من هذا؟ فقال: رجل من الجیران. فقلت: أدخل. فقال: أطفیء السراج حتّی أدخل، فکببت... .» طبقات الحنابلة، محمد بن ابی یعلی، دا المعرفة، بیروت، ج 1، ص 87 ـ 88. تاریخ بغداد أو مدینة السلام، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 6، ص 32.

برچسب‌ها: 
تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.